




شرح ماجرا
بعداز ظهر روز سه شنبه یازدهم اردیبهشت، آقای نورالدین زرین کلک یکی از اساتید حق التدریس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، بر سر کلاس «تصویر سازی» در حال بازدید از کار طراحی یکی از دانشجویان بود. در طرح آن دانشجو، فرشتهای تصویر شده بود که مو برسر نداشت. استاد مذکور خطاب به وی میگوید: چرا این فرشته مو ندارد؟ فرشته بدون مو زیبا نیست.
.در این میان «ه.سین» دانشجوی دیگر این کلاس خطاب به استاد میگوید: فرشته به خاطر فرشته بودن است که دوستداشتنی است و نه به خاطر ظاهرش. من فرشته را به همین خاطر دوست دارم و ظاهرش دلیلی بر دوستداشتن آن نمیشود. استاد مذکور به وی که یک دانشجوی محجبه است، میگوید" حتما تو هم کچلی که از این فرشته خوشت میآید" در این حین استاد دست خود را به زیر پوشش این دختر محجبه برده و مویاش را از زیر روسری بیرون میکشد و به دانشجویان میگوید:" نه ، این کچل نیست و مو دارد". در این حین دانشجویان دیگر با قهقهه این دختر محجبه را مورد تمسخر قرار می دهند.
.دختر دانشجو پس این عمل زشت، به شدت متأثر شده اما به دلیلی کلاس را ترک نکرد. عمل وقیحانهی این استادنمای دانشگاه باعث خشم گسترده دانشجویان متعهد دانشگاهها شده و تجمع اعتراضآمیز آنان مقابل درب دانشگاه تهران را در پی داشته است.
توجه : خوب ! ما دوباره متحد شدیم !!! بعد از صحبت های زیاد به این نتیجه رسیدیم که برای حفظ اتحاد آن هم در این سال این کارانجام بشه . امید وارم در حوادث مشابه ( انشا الله که دیگر پیش نیاید ) بیشتر حواسمان جمع باشد .
پیش گفتار ؛ یکی از شیوه هائی که در عرف تحرکات سیاسی شناخته شده است ، این گونه بیان می شود : « ابتدا حرکات کوچک شبه ایذائی انجام می شود تا عکس العمل طرف مقابل را بسنجند و بر پایه میزان تحرک و حساسیت حریف برای برنامه های بعدی برنامه ریزی می کنند »
گفتار ؛
در هفته اخیر ۲ اتفاق مهم در عرصه دانشگاه های ما رخ داد . این وقایع اگرچه از لحاظ هدف و نوع انجام به کلی متفاوت بودند اما متاسفانه هر دو ، ضربه خود را دقیقا بر یک ناحیه از پیکره جامعه وارد کردند . با یک نگاه کلی به این رویداد ها به یک نکته اساسی و مهم خواهیم رسید که مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران لازم است به آن توجه ویژه ای مبزول کنند . چنانکه انشا الله همین گونه خواهد بود .
پرده اول :
در حادثه ای که دانشگاه امیرکبیر عرصه آن بود ، طی اقدامی برنامه ریزی شده ، اصول کلی مبانی فکری نظام ج.ا.ا مورد هتاکی قرار گرفته اند . اما چیزی که بیش از این توجه مسئولین و دانشجویان را طلب می کند این است که چنین رفتار های ناجوان مردانه ای مسبوق به سابقه بوده اند . «... این کار اولین باری نبود که توسط این نشریات و گروه های حامی آنان انجام می شد بلکه آنان توهین های مشابهی نیز پیش از این انجام داده بودند به عنوان یک نمونه بد نیست به این جملات قدری دقیق تر نگاه کنید . «... ما تندترین مواضع را علیه خط قرمزهای نظام- از جمله انرژی هسته ای و مسئله فلسطین- گرفتیم، طوری نشد، کسی به سراغ ما نیامد... » به وضوح مشخص است که این افراد بارها آستانه تحمل نظام ( و یا دانشجویان ) را با بیاناتی !! از این دست سنجیده اند و فرار به جلوی شتابزده ایشان در این واقعه هم نشان از آن داشت که احتمال خروج از این آستانه را در ذهن داشته اند .
در اینجا این سوال به وجود می آید که اگر در همان اولین اقدامات ، برخورد های مناسب و البته به جا از طرف مسئولین دانشگاه صورت می گرفت ، این گونه کارد به استخوان می رسید ؟
پرده دوم :
در واقعه ای که در پردیس هنر دانشگاه تهران رخ داد اگر چه اقدامی برنامه ریزی شده و مدون وجود نداشت ( یا لا اقل شاهدی بر این مدعا وجود ندارد ) لکن ، پیشینه و منش زرین کلک گویای این مطلب است که ایشان یک استاد به معنی انقلابی و اسلامی آن نیست . شاید به دیدی سکولار و تنها با تکیه بر دانش هنری ایشان ( البته هنر مادی - خالی از انگیزه های اللهی ) بتوان دلیل تدریس چنین موجودی را در دانشگاه تهران ( نماد تحصیلات عالی در ایران !! ) توجیه کرد .
وقتی این حادثه بی شرمانه را در ذهن مرور می کنم ، به این نتیجه می رسم که در حوزه اندیشه و دانسته های این جناب !! چنین کاری نه تنها قبح ذاتی ندارد ، بلکه در راستای برقراری ارتباط نزدیک و صمیمی با دانشجو ، خیلی هم پسندیده است . به این نتیجه می رسم که شریعت در تصمیم گیری های این مرد ! هیچ نقشی ندارد . در نتیجه نه تنها در آن شرایط کاری را که می خواسته انجام بدهد زشت نمی پنداشته ، بلکه احتمالا هنوز هم احساس پشیمانی نمی کند . ( البته ممکن است به خاطر از دست دادن کرسی تدریس کمی ناراحت باشد )
این نکته که در دانشگاه های ما ، وقتی سخن از اسلامی سازی فضا به میان می آید ( اگر بیاید ) تنها یک سری راهکار ها و برنامه های فرهنگی با محوریت اسلامیزاسیون !! دانشجویان در نظر قرار می گیرد ؛ حائز اهمیت است . در حالی که پاک بودن استاد ، به مراتب بر روی سلامت و کیفیت خروجی یک نظام آموزشی موثر است
در ادامهی روند افزایش جایزهی هکر سایت نورالدین زرینکلک، جوایز دیگری از سوی دو تشکل اینترنتی به این فهرست اضافه شد.
به گزارش سایت «محاکمه»، یکی دیگر از وبلاگ نویسان، با اهدای یک سکهی تمام بهار آزادی به جوایز نقدی این طرح افزود. همچین یکی از اعضای هیئت مؤسس «مجمع وبلاگنویسان مسلمان» اعلام کرد با اختصاص 100 مگابایت فضای رایگان و یک دامنهی اختصاصی، به این جایزه کمک خواهد کرد.
پس از این خبر، فهرست جوایز اهدایی به هکر سایت نورالدین زرینکلک به این شرح است:
- یک سکهی تمام بهار آزادی / وبلاگ توهمات یک دانشجوی بسیجی غربزده
- یک ربع سکهی بهار آزادی / وبلاگ جانفدا
- یک سکهی تمام بهار آزادی / یک بلاگر
- 100 مگابایت هاست و یک دامنه / مجمع وبلاگنویسان مسلمان
گفتی است طرح جایزه برای هک شدن سایت نورالدین زرینکلک، از سوی یکی از وبلاگنویسان مطرح شده که با استقبال سایر وبلاگنویسان مسلمان، تاکنون شاهد افزایش ارزش مادی آن بودهایم.
سوابق استاد هتاک در دانشکده هنر
روزنامه کیهان نوشت:
نورالدین زرین کلک (متولد 1311) از سال 1336 در مجموعه هنر «دربار شاهنشاهی» مشغول به فعالیت شد و بطور همزمان سرپرستی ایرانیانی که مؤسسه انتشاراتی فرانکلین را یاری می کردند بعهده داشت. انتشارات فرانکلین در تهران به طور رسمی شعبه ایرانی مؤسسه فرانکلین آمریکا بود و در ذیل شناسنامه کتاب هایی که منتشر می کرد، می نوشت: «با همکاری سفارت آمریکا در تهران»:
نورالدین زرین کلک از دهه 1340 در دانشکده هنر دانشگاه تهران به تدریس در رشته انیمیشن مشغول بود و همزمان با رادیو تلویزیون رژیم شاه همکاری می کرد و برای آن برنامه می ساخت.
زرین کلک در دوره همکاری با انتشارات فرانکلین - 1335 تا 1357 - سلسله کتاب هایی با عنوان «دانستنی هایی از فرهنگ و تاریخ ملل جهان» با همکاری یک گروه که زیر نظر او کار می کردند، منتشر کرد که تعداد آنان از 20 جلد تجاوز می کرد. کتاب های فوق که با جلد اعلا و کاغذ ویژه برای نوجوانان تهیه و عرضه می شد حاوی انیمیشن های بسیار مستهجن بود بگونه ای که زنان و مردان بدون هرگونه پوششی به تصویر درآمده بودند. در این کتاب ها تلاش زیادی به عمل آمد تا نوجوانان و جوانان ایرانی فرهنگ شرقی را عامل انحطاط و غرب را بهشت برین تصور نمایند.
زرین کلک و دوستان همکار او در مؤسسه فرانکلین با پیروزی انقلاب اسلامی به انزوا رفتند وبامهیا دیدن فضای فعالیت در دوم خرداد بار دیگر به عرصه فعالیت فرهنگی- سیاسی کشور بازگشتند ولی علیرغم آنکه از حمایت بی دریغ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره عطاءالله مهاجرانی و جریانات همسو با آن برخوردار بود حاضر به حرکت در چارچوب منافع ملی ایران نشد و پاسخی به حمایت های جریان دوم خرداد از خود نداد.
زرین کلک در دوران دوم خرداد تقویت شد و این در حالی بود که این جریان به نیروهای جدید هنری که آثار برجسته و کم نظیری در زمینه انیمیشن ارائه می کردند، بها نمی داد و به چهره های وابسته به مراکز خارج از کشور اعتماد و اتکای بیشتری داشت. زرین کلک در این فضا لقب «پدر انیمیشن ایران» دریافت کرد و به وفور در عرصه های رسانه ای کشور حضور یافت. او بار دیگر طی 4-3 سال گذشته برای همکاری به تلویزیون فرا خوانده شد و اگرچه امکانات وسیعی از این رسانه را در اختیار گرفت ولی در عمل کار خاصی برای آن انجام نداد. او همزمان در دانشکده هنر دانشگاه تهران به تدریس فرا خوانده شد و این در حالی بود که بیش از دو دهه از بازنشستگی او می گذشت.
اقدام دو روز پیش او در دانشکده هنر و هتک حرمت او به حجاب در شرایطی که فضای کشور تحت تأثیر اقدام مثبت نظام اسلامی در برخورد با مفاسد اخلاقی قرار دارد، بسیار معنادار است. او برای شکستن فضای اخلاقی جدید و باز گرداندن آب به جوی مفاسد، حجاب یک دانشجوی محجبه را کنار می زند تا شاید مسئولان عرصه فرهنگ دریابند که نباید به بهانه استفاده از هنر و ظرفیت های هنری میدان را بی دریغ در اختیار انسان های آلوده ای قرار داد که در دوران رژیم پهلوی یک حلقه از برنامه آمریکا برای چپاول فرهنگ ایران را تشکیل داده اند.
برای شکستن فضای اخلاقی جدید و باز گرداندن آب به جوی مفاسد، حجاب یک دانشجوی محجبه را کنار می زند تا شاید مسئولان عرصه فرهنگ دریابند که نباید به بهانه استفاده از هنر و ظرفیت های هنری میدان را بی دریغ در اختیار انسان های آلوده ای قرار داد که در دوران رژیم پهلوی یک حلقه از برنامه آمریکا برای چپاول فرهنگ ایران را تشکیل داده اند.
روزنامه کیهان نوشت:
نورالدین زرین کلک (متولد 1311) از سال 1336 در مجموعه هنر «دربار شاهنشاهی» مشغول به فعالیت شد و بطور همزمان سرپرستی ایرانیانی که مؤسسه انتشاراتی فرانکلین را یاری می کردند بعهده داشت. انتشارات فرانکلین در تهران به طور رسمی شعبه ایرانی مؤسسه فرانکلین آمریکا بود و در ذیل شناسنامه کتاب هایی که منتشر می کرد، می نوشت: «با همکاری سفارت آمریکا در تهران»:
هدف اصلی این انتحار ایجاد فضای آشوب و درگیری بین مردم و دانشجویان متعهد با غوغاسالاران و لمپن ها و متشنج کردن جو عمومی کشور، آن هم در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به نام "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نامگذاری شده، بود. اما خوشبختانه با تیزهوشی دانشجویان حزب اللهی این توطئه ناکام ماند و آنان بهیچوجه وارد درگیری فیزیکی نشدند و صرفا اعتراض خود را با تحصن و تجمع و اقدامات سمبلیک به نمایش گذاردند.
هر چند مدیران مسئولان 4 نشریه هتاک اینطور ادعا کرده اند که:
" عده ای با چاپ و توزیع شب نامه هایی توهین آمیز از عناوین و لوگوهای نشریات اینجانبان سوء استفاده کرده اند"
لیکن با یادآوری مطالب موهونی که در روزها و ماههای گذشته در نشریاتشان به چاپ می رسیده (که تعدادی از این مطالب سخیف در ابتدای این نوشتار ذکر شد) به این نتیجه می رسیم که خیلی هم غیر محتمل نیست که این اقدام توسط خود آنها به انجام رسیده و حالا با این مظلوم نماییها قصد فرار از مجازات را دارند و عقل هم حکم می کند که بنابر سوابق بسیار مخدوش، اصل را بر انجام این جنایت توسط آنها در نظر بگیریم مگر خلافش را ثابت نمایند.
با این اوصاف اگر مسئولان امر قصد دارند تا از بروز مکرر چنین فجایعی جلوگیری نمایند بایستی عوامل این توطئه نفرت بار را شناسایی و طعم شدیدترین تقاص ها را به آنها بچشانند؛ وگرنه این بار دانشجویان فقط " قفل نمادین" بر در دانشگاه نمی زنند بلکه بهیچوجه وجود نحس عوامل هتاک به ساحت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و ولایت مطلقه فقیه را روی زمین، برنمی تابند ...
زرینکلک همواره به مذهبیها اهانت میکرد
روزنامه اعتماد ملی در شمارهی امروز خود (دوشنبه 17 اردیبهشت 86) نامهی اعتراضی یکی از دانشجویان دانشگاه هنرهای زیبا را منتشر کرد.
در بخشی از این نامهی اعتراضی آمده است: « آیا بهتر نبود قبل از تنظیم این گزارش از ما دانشگاهیان در مورد رفتار گستاخانه آقای زرین کلک با دانشجویان دختر، تحقیقی به عمل می آوردید و سپس ایشان را به کرات به عنوان پیش کسوت مورد تجلیل قرار می دادید؟ شکایات از آقای زرین کلک در مدتی که وی در دانشکده هنر تدریس می کرده است قابل پیگیری است، بنابراین عملکرد این به اصطلاح پیش کسوت چندان نامشخص نیست.»
نویسندهی این نامه با بیان توضیحاتی دربارهی دانشجوی محجبه، وی را شاگرد اول مقطع کارشناسی معرفی کرده که بارها مورد اظهارات توهینآمیز زرینکلک واقع میشده است. تا آنکه در آخرین مرتبه و در روز سهشنبه، استاد هتاک، مرتکب عمل زشت خود شده اما دختر دانشجو با حفظ کرامت استاد تا پایان کلاس موضعی نگرفته و پس از آن از طریق مسئولین دانشگاه اقدام میکند.
در بخش دیگری از این نامه آمده است: «صرف نظر از رفتار آقای زرین کلک، عدم تحمل نیروهای معتقد و مومن از ویژگی های ایشان در کلاس درس است. چرا باید فردی در مقام استاد نتواند باورهای اعتقادی دانشجو را تحمل کند و به جرم اینکه اعتقادات دینی وی را نمی پسندد به هر بهانهای وی را تحقیر نماید تا مجبور به ترک کلاس شود؟ آیا اصولاً شما به عنوان یک روشنفکر چنین فضایی را مناسب با شأن دانشگاهها میدانید؟ اگر نمیدانید، چرا در مقام دفاع از چنین فرد بیظرفیتی بر میآیید؟»
از اظهارات نویسندهی این نامه چنین میتوان دریافت که، زرینکلک همواره در توهین به دانشجویان شهره و ارتکاب چنین اعمال زشتی از او، دور از ذهن نبوده است. بر این اساس، مسئولین وزرات علوم و دانشگاه تهران باید پاسخ دهند چرا اجازهی فعالیت چنین بیمار اجتماعی را در یکی از مهمترین مرکز آموزش عالی کشور دادهاند؟
روزنامهی اعتمادملی گرچه نام نویسندهی متن را افشا نکرده است، اما ادعا میکند نام وی در دفتر روزنامه محفوظ خواهد بود.
.
در دانشکده هنر دانشگاه تهران چه گذشت؟
رجانیوز: پس از حوادث اخیر دانشگاه امیرکبیر که با ساختارشکنی و اهانت به مقدسات توسط چند دانشجونمای فریب خورده آغاز گردید، بعد ازظهر سه شنبه هفته جاری نیز یک استاد حق التدریسی دانشکده هنر دانشگاه تهران، دست به حرکتی بی شرمانه زد.
اباحه گری به جای مانده از دوران ویرانگری فرهنگی، نقطه ضعف بزرگی برای دانشگاههاست که لزوم تجدید نظر اساسی و بازسازی این ویرانه را هر از چندگاهی در وقایعی تأسف بار، به رخ می کشد.
عصر روز سهشنبه یازدهم اردیبهشتماه یعنی درست یک شب قبل از سالروز بزرگداشت مقام بلند و انسانساز معلم در دانشگاه تهران، واقعهای ناگوار رخ داد که در آستانه این روز گرامی، تاملی جدی در فضای دانشگاهی کشور را گوشزد می نماید. به نکات زیر توجه کنید:
1. مبارزه با مظاهر فرهنگ بیگانه، بیحرمتی به عفت عمومی، بدحجابی و... در دستور کار مراکز انتظامی کشور و مطالبه مردم است.
2. جمهوری اسلامی، همواره به قانون لائیک کشور فرانسه که مفهوم آزادی را با منع حجاب اسلامی در دانشگاهها نقض کرده است معترض بوده و حامی تفکر آزادی ادیان با حفظ شئونات فرهنگی جامعه می باشد.
3. در هر تمدن فرهیخته، هنرمندان، داعیهداران انتقال فرهنگ و ادب انسانی، ملی و دینیاند.
4. هنر برجستهترین و نیکوترین زبان انتقال مفاهیم انسانی است.
5. دانشجویان این سرزمین در سر کلاسهای درس، از اساتید برجسته خود هنر فرهیخته را دریافت و با ذوق جوان خود ترکیب نموده و به آثار هنری امروز این سرزمین تبدیل میکنند.
اما در دانشکده هنر دانشگاه تهران چه گذشت؟
این اتفاق ناگوار هر چند نادر، اما تلنگری است برای آنکه بر شاخصههای آموزشی، انسانی و فرهنگی خود مروری داشته باشیم.
نقاشیهای دانشجویان روی میزی در میانه کلاس چیده شده است. استاد! کنار میز نشسته و دانشجویان گرداگردش حلقه زدهاند. یکی دو نفر روی میز نشستهاند و از پهلو نظر میدهند. دیگران هم هر کدام از سمتی دستی دراز کردهاند و چیزی میگویند. دانشجویان فرشتگان ذهنی خود را به تصویر کشیدهاند و یکی از همه، فرشتهای است که از نعمت جعد مشکین محروم است! استاد میگوید: یعنی چه، چرا فرشتهات مو ندارد؟ قشنگ نیست! و دانشجویان شروع به اظهار نظر میکنند. یکی استاد را تایید میکند، یکی بیشتر حتی، فرشته بیمو را تقبیح میکند و یکی از آن میانه - دختری چادری- لب میگشاید که: ربطی ندارد...! استاد سر بلند میکند که: تو حرف نزن. زیر روسری خودت هم حتماً مو نداری که اینطور خود را میپوشانی؟! و در چشم به هم زدنی، دست دراز میکند. لبه روسری دخترک را بالا میزند و حلقهای از زنجیرهی عصمتش را بیرون میکشد که: آی بچهها ببینید، هاجر هم مو دارد! هاجر شوکه شده است و در صدای خنده حماقتبار دانشجویان آواری از تصاویر وهم انگیز بر سرش خراب میشود.
نتیجهگیری:
قرار است همان دانشجویان نامبرده، همان فرهنگ دینی را برای همین ایران عزیز خودمان به تصویر هنری بکشند!
بنابراین گزارش، زرین کلک استادنمایی که به صورت حق التدریسی در این دانشکده فعالیت می کرده و دست به این حرکت شنیع زده از دانشگاه اخراج شده است. با این وجود ظهر پنج شنبه بیش از 1000 نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران با تجمع در مقابل سر در اصلی دانشگاه تهران، خواستار برخورد قضایی و اشد مجازات در مقابل این حرکت غیراخلاقی شدند.
به گزارش خبرنگار رجانیوزدر این تجمع که با اقامه نماز جماعت ظهر و عصر همراه بود، نمایندگان دانشجویان با محکوم کردن این اتفاق، بر تصفیه دانشگاهها از افراد هنجارشکن تأکید کردند. بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی دانشگاه تهران نیز در بیانیه ای با اشاره به سخنان حضرت امیر (ع)، پس از ربودن خلخال از پای زن یهودی، بر مقابله جدی و خشکاندن ریشه های اباحه گری در دانشگاهها تأکید کرد.
دانشجویان در این تجمع با سردادن شعارهایی نظیر "انقلاب فرهنگی، تکرار باید گردد"، "دانشگاه اسلامی، جای منافقین نیست" و "مرگ بر منافق"، حوادث اخیر را محکوم و بر هوشیاری در مقابل توطئه ی آشوبگرانه دشمن در دانشگاهها تأکید کردند.
گزارش از تجمع دانشجویان در دانشگاه تهران
جمعی از دانشجویان به دعوت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به وقایع اخیر این دانشگاه، ظهر دوشنبه مقابل مسجد و دفتر رییس دانشگاه تهران تجمع کردند.
یکی از دانشجویان با بیان اینکه «ما اینک بیدار شدهایم و در صددیم کفاره سکوت خود را بدهیم»، افزود: «آمدهایم تا بخواهیم محیطی ایمن از شرارت و نگاهها را در دانشگاه داشته باشیم تا دانشگاه جایی انسانساز و نه انسانسوز باشد و سرانجام آمدهایم تا بگوییم از سنگرمان، حجابمان و صاحب امرمان بیش از پیش دفاع خواهیم کرد.»
دانشجویان پس از قرائت بیانیهای، به سمت دفتر آیتالله عمیدزنجانی رییس دانشگاه تهران حرکت کردند و در راه شعارهای "ما شیعهی علیایم ذلت مراممان نیست"، "ما پیرو زهراییم عصمت شعار ماست"، " ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است"، "سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن"، "ریاست دانشگاه امنیت امنیت" را سر دادند.
دانشجویان پس از رسیدن جلوی دفتر ریاست این دانشگاه شعار دادند: "انقلاب فرهنگی تکرار باید گردد"، "دانشگاه اسلامی جای منافقین نیست"، "نکند مکر رضاخانی تکرار شود – خواهرم در قفس خانه گرفتار شود"، "هیات منالذله"، "مسوول پاسخگو – پاسخگو" و "ریاست دانشگاه منتظریم منتظریم". پس از آن قرار بر این شد که دکتر کمرهای، معاون آموزشی این دانشگاه صحبت کند که دانشجویان فریاد زدند: "ریاست دانشگاه حاضر باید گردد، مسوول پاسخگو بگو که پاسخت کو؟"
در ادامه پس از رایزنیهایی، کمرهای با حضور در بین دانشجویان معترض، با بیان اینکه دانشگاه از این موضوع که شما دانشجویان نسبت به مسایل عقیدتی حساسیت نشان میدهید و با ناملایمات برخورد میکنید خوشحال است، خاطرنشان کرد: «آیتالله عمید زنجانی علاوه بر اینکه استاد دانشکدهی حقوق و یک شخصیت علمی است، شخصیتی روحانی بوده و بر علمی بودن و مذهبی بودن دانشگاه تاکید دارد».
وی ادامه داد: «شما دانشجویان که فریاد میزنید مسوول پاسخگو بگو که پاسخت کو، بهتر است به سایتهای خبری سری بزنید و ببینید که حوزه معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی و دفتر ریاست دانشگاه چه بیانیهای را صادر کرده است، ولی با همهی این وجود ما در سیستمی زندگی میکنیم که تمام کارها باید بر مبنای قانون صورت گیرد و در عین اینکه این کار خلاف بوده و در اطلاعیههای دانشگاه نیز این عمل را ضد انسانی، ضد ارزشی و ضد اسلامی عنوان کرده است، منتها باید اقدامات عملی و قانونی با گذشت زمان، صورت گیرد».
معاون آموزشی دانشگاه تهران در ادامه اظهار داشت: «مشکل ما در این موضوع است که این استاد عضو هیات علمی دانشگاه نبوده و از این نظر ما نمیتوانیم کاری بکنیم ولی مثل خانوادهی آن دانشجو که شکایت کردند، ما نیز شکایتمان را به مراجع قضایی تحویل دادهایم و در همان ابتدای کار، این استاد را از دانشگاه اخراج کردیم اما اینکه شما فکر کنید بعد از هر قضیهای میتوان نیمساعت بعد آن شکایت را عملی کرد، آن خواسته عملی نیست».
کمرهای با تاکید بر اینکه مدیریت دانشگاه از لحاظ قانون پیگیر این مساله است، افزود: «علت عدم حضور رییس دانشگاه در این جلسه به دلیل حضورشان در جلسهی دیگر است و ایشان از من خواستند که به نیابتشان در این جلسه حضور پیدا کرده تا اگر نکته نامفهومی و ابهامی در این زمینه وجود داشت، به آن پاسخ بدهیم چراکه ما به عملی بودن و حفظ ارزشهای دانشگاه اعتقاد داریم».
در ادامه یکی از دانشجویان با بیان اینکه من به نمایندگی از تجمعکنندگان و تشکل جامعهی اسلامی صحبت میکنم، خطاب به کمرهای گفت: «حضور ما در اینجا تنها به دلیل مسالهی هفتهی گذشته نیست و مساله در اینجاست که دانشگاهی که قرار است محیط مقدسی شود، فضا را طوری فراهم کرده که احساس میکنیم مسوولان به دلیل مشغلهی فکری و کارهایی که آن را مهمتر میدانند، به جای آنکه حجاب را ارزش تلقی کنند، آن را به عنوان یک بیارزشی تلقی میکنند. ما در بیانیهی خود از حجتالاسلام والمسلمین کلانتری، آیتالله عمید زنجانی و دکتر قمصری، خواستههایمان را عنوان کردیم و توقع داریم که آنها به ما در جوابیهی کتبی پاسخ دهند».
این فعال دانشجویی ادامه داد: «ما از همین مکان همکاریمان را در این مساله با دانشگاه اعلام میکنیم و خواهان برنامهریزی دقیقی در این مورد هستیم و خواستاریم که به مساله حجاب، جزیی نگریسته نشود، چراکه برای حجاب در همین دانشکدهی حقوق، خونهای بسیاری ریخته شده است».
در ادامه، یکی دیگر از دانشجویان اظهار داشت: « اتفاقاتی که در دانشکدهی هنر افتاد، در مقابل دانشکدههای فنی دیگر هیچ است و در آنجا عملا برخی استادان این دانشکدهها به اسلام اعتقادی ندارند و این را میتوان از نگاههایشان مشاهده کرد. ما در آنجا هیچ امنیتی نداریم و پرسش من این است که نظارت بر استاد و گزینش آنها چگونه است؟ من از شما میخواهیم که این مسایل را پیگیری کنید».
کمرهای در ادامه اظهار داشت: «گزینش استاد در دو مرحلهی صلاحیت علمی و عمومی صورت میگیرد که در بحث صلاحیت عمومی ما از مراجع مختلفی استعلام میکنیم و بر روی آن تاکید بسیاری داریم، ولی من درصدد نیستم که بگویم هیچ مورد خلافی صورت نگرفته؛ چراکه در دانشگاه تهران با این جمعیت وسیعاش ممکن است افرادی باشند که خلافی را انجام دهند اما نکتهی مهم در اینجاست که شما دانشجویان که اهل فکر و تحلیل هستید، باید خواست دانشگاه و مسوولان را که ایجاد فضای علمی و حفظ ارزشهاست را بدانید».
وی افزود: « من از طرف ریاست دانشگاه، معاونان و مسوولان از این حساسیت شما متشکرم و این را بدانید که ما و ریاست دانشگاه نیز نسبت به این مسائل حساس هستیم و اجازه بدهید که کارها از مسیر قانونی خود پیش برود».
دانشجوی دیگری در ادامه با بیان اینکه اصلاحات فرهنگی فقط با کارت دیدن درست نمیشود، ابراز عقیده کرد: «در آتلیههای دانشکدهی هنر، حجاب مطرح نیست و براحتی دانشجویان روسریهای خود را برمیدارند؛ وضعیت دانشگاه افتضاح بوده و دانشجویان به راحتی در محوطه دانشگاه سیگار میکشند».
در دست دانشجویان پلاکاردهایی با این مضمون دیده میشد: "آیا انتظار حفظ حرمتها در دانشگاه خواستهی بزرگی است؟"، " شوریدن به مقدسات تا کی؟"، " به قداست واژهی مادر، سوگند زن مظهر جمال الهی است"، " حجاب من همه چیز من است"، " کرامت دانشجو احیا باید گردد"، " نکند صحن اهورایی دانشکدهها، ملک اهریمن و ماوای تبهکار شود"، " به خودم میبالم رحمة للعالمین، پیامبر من است".
دانشجویان با خواندن دعای فرج، تجمع خود را به پایان رساندند.
بررسی وقایع دانشگاه امیرکبیر
به جملات زیر به دقت توجه فرمایید:
- [احمدی نژاد] رییس جمهوری که به غایت و به مسخره ترین شکل، سیاست را به گند کشیده! (ریوار ؛ 21/9/85)
- گویی عظمت و شکوه ایران را در دوران داریوش و کوروش فراموش کرده اند و آغاز ایران را بعد از ورود اسلام به آن می دانند! آنان گویی فراموش کرده اند که قبل از این که سپاه اعراب وارد ایران شود و آن همه خرابی و ویرانی به بار آورد، چه تمدن با شکوه و اعجاب انگیزی در ایران وجود داشته! (سحر ؛ شماره 58 ؛ 26/1/86)
- این ما هستیم که باید حاکمیت ایران را متهم کنیم؛حاکمیتی که برای فرار از این سطح اعتراضات مردمی که با آن مواجه است، چاره ای جز سیاسی کردن خود نمی بیند، سیاسی کردن در حرکتی فرسایشی به سمت درگیری بی فرجام با دنیا. به یاد آورید 8 سال جنگ را که سرکردگان نظام آنرا مقدس و نعمت می خواندند؛ نعمتی برای تثبیت انقلاب نوپای اسلامی ایران. (ریوار ؛ 21/9/85)
- حلقه اقتدار حاکمیت که حول بیت رهبری تشکیل شده بود و شامل سپاه، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و شورای نگهبان بوده است، هیچ گاه اجازه نمی داد تا به این حلقه اقتدار آسیبی برسد و برای حفظ آن از تمام ابزارها سود می جسته است. (سرخط ؛ شماره11 ؛ 9/2/86)
- وقتی که فقیه از عهده زعامت سیاسی و زعامت دینی برآید و بتواند نظام مسلمانان را آن گونه که شایسته است سر و سامان دهد، دیگر نیازی به عصمت ائمه نیست. (سحر ؛ 9/2/86)
- دانشجویان عزیز و باحال و دوست داشتنی هم باید برای اینکه نشان بدهند اصلا از حضور رییس جمهور م.ش.نگ در دانشگاه خوششان نمی آید، باید جوراب وی را به سرش بکشند. (آتیه ؛ شماره 1)
این افاضات سرشار از توهین و مغالطه که عنوان "سپاه ویرانگر اعراب" را به لشکر مسلمانان عصر پیامبر(ص) می دهد، ولایت فقیه را طاغوت می نامد، هشت سال دفاع مظلومانه جمهوری اسلامی در برابر دنیای کفر را درگیری بی فرجام با دنیا می خواند و رییس جمهور مکتبی و برخاسته از رای اکثریت مردم ایران یعنی بیش از 17 میلیون رای را مشنگ مورد خطاب قرار داده و بدترین هتاکی ها را نثار او می سازد، گنده گویی دلقکهای تلویزیونی لس آنجلسی و یا چرندیات تیم اپوزیسیون نیست بلکه تعداد اندکی از دهها جسارتی است که 4 نشریه "ریوار" ، "سحر" ، "سرخط" ، "آتیه" که توسط تعدادی از دانشجویان یکی از مهمترین دانشگاههای کشور یعنی"امیرکبیر" اداره می شود، در طول چندین ماه نثار اسلام و امامت و ولی فقیه و رییس جمهور منتخب مردم کرده اند. باور نمی کنید؟! باور کنید ...
در طول این چند ماه هیچ کس به این دانشجویان که از معاندینی چون "علی افشاری"(یکی از شرکت کنندگان در کنفرانس برلین) و "اکبر عطری" (که هر دوی این افراد عمده شهرتشان را مدیون سخنرانی شان در سنای آمریکا و جلب حمایت سناتورهای آمریکایی هستند) مستقیما خط و پول می گیرند، نگفت که بالای چشمانتان ابروست! تا آن که این تسامح فاجعه آفرید و 4 نشریه یاد شده در اقدامی انتحاری، بنیادی ترین عقاید شیعیان را مورد انکار و استهزاء قرار دادند، توجه بفرمایید:
"علی یک انسان خطاپذیر و غیر معصوم بود و فراتر از او محمد نیز چنین بود، حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشنتر است!"
"در انتظار ظهور کسی نشسته ایم که مملکتمان را به نام او مزین کرده اند، اینها فقط مشتی اوهام و اسطوره است که در کام اندیشه مان سرازیر کرده اند!"
ریوار" ، "سحر" ، "سرخط" و "آتیه" کاملا هماهنگ با هم این مطالب را باضافه کاریکاتوری موهن از مقام عظمای ولایت و نیز هرز نوشته ای که در آن دختران عفیف چادری را به "کلاغان سیاه" تشبیه نموده است، چاپ و در بین دانشجویان توزیع نمودند. البته این انتحار کاملا حساب شده بود؛ نشر این هجویات همزمان با روزهای معلم و کارگر اقدامی بود در جهت تحریک این 2 قشر شریف در شوریدن علیه نظام و دولت، کما اینکه یکی از اعضای باند این دانشجویان "لمپن" ، یعنی "بابک زمانیان" در لباس خبرنگاری و در تجمع روز کارگر سعی در تحریک کارگران داشت که با فراست و هوشیاری کارگران مذکور دستگیر و تحویل مقامات انتظامی گشت و البته پس از دستگیری٬ اطلاعات بسیار ارزنده ای از ارتباط خود و همپالگی هایش را با عوامل برانداز افشا نمود.

هدف اصلی این انتحار ایجاد فضای آشوب و درگیری بین مردم و دانشجویان متعهد با غوغاسالاران و لمپن ها و متشنج کردن جو عمومی کشور، آن هم در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به نام "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نامگذاری شده، بود. اما خوشبختانه با تیزهوشی دانشجویان حزب اللهی این توطئه ناکام ماند و آنان بهیچوجه وارد درگیری فیزیکی نشدند و صرفا اعتراض خود را با تحصن و تجمع و اقدامات سمبلیک به نمایش گذاردند.
هر چند مدیران مسئولان 4 نشریه هتاک اینطور ادعا کرده اند که:
" عده ای با چاپ و توزیع شب نامه هایی توهین آمیز از عناوین و لوگوهای نشریات اینجانبان سوء استفاده کرده اند"
لیکن با یادآوری مطالب موهونی که در روزها و ماههای گذشته در نشریاتشان به چاپ می رسیده (که تعدادی از این مطالب سخیف در ابتدای این نوشتار ذکر شد) به این نتیجه می رسیم که خیلی هم غیر محتمل نیست که این اقدام توسط خود آنها به انجام رسیده و حالا با این مظلوم نماییها قصد فرار از مجازات را دارند و عقل هم حکم می کند که بنابر سوابق بسیار مخدوش، اصل را بر انجام این جنایت توسط آنها در نظر بگیریم مگر خلافش را ثابت نمایند.
با این اوصاف اگر مسئولان امر قصد دارند تا از بروز مکرر چنین فجایعی جلوگیری نمایند بایستی عوامل این توطئه نفرت بار را شناسایی و طعم شدیدترین تقاص ها را به آنها بچشانند؛ وگرنه این بار دانشجویان فقط " قفل نمادین" بر در دانشگاه نمی زنند بلکه بهیچوجه وجود نحس عوامل هتاک به ساحت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و ولایت مطلقه فقیه را روی زمین، برنمی تابند ...
این برادارن ریا کار زندهاند این گرگسیرتان جفاکار زندهاند
یعقوب درد میکشد و کور میشود یوسف همیشه وصلهی ناجور میشود
اینجا نقاب شیر به کفتار میزنند منصور را هر آینه بر دار میزنند
اینجا کسی برای کسی کس نمیشود حتی عقاب در خور کرکس نمیشود
جایی که سهم مرگ جز تازیانه نیست حق با تو بود ماندمان عاقلانه نیست
ما میرویم چون دلمان جای دیگر است ما میرویم هر که بماند مخیر است
ما میرویم گر چه ز الطاف دوستان برجایجای پیکرمان زخم خنجر است
دل خوش نمیکنیم به عثمان و مذهبش در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است
ما میرویم مقصدمان نامشخص است هرجا رویم بیشک از این شهر بهتر است
از سادگیست گر به کسی تکیه کردهایم اینجا که گرک با سگِ گله برادر است
ما میرویم ماندن با درد فاجعه است درعرف ما نسشتن یک مرد فاجعه است
دیری است رفتهاند امیران قافله ما ماندهایم و قافله، پیران قافله

