پیدای پنهان

آخرین مطالب

  • ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۴۳ Unknown
  • ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۴ Unknown
  • ۱۵ آبان ۹۱ ، ۱۸:۴۸ فقر

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

  • ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۴ Unknown
  • ۱۳ آذر ۸۵ ، ۱۶:۳۷ Unknown

آخرین نظرات

این طالب بدم المقتول بکربلا

 

می دانید چرا بعد از عزاداری امام حسین آدم احساس آرامش می کند؟

 

این روایت رو از امام صادق(ع) بخونین تا متوجه بشید!

 

امام صادق (ع) فرمودند:در روز عاشورا بعد رخ دادن آن واقعه بسیار عظیم(بریده شدن سر

 

 مبارک امام حسین درگودال قتله گاه)؛ ناگهان درهای جهنم انفجار بزرگی رخ داد وتمام

 

دروازه های ان گشوده شد و تمام جهانیان اعم از ملائکه ،جنیان ،و... همه موجودات عالم را

 

خشم و غضب فرا گرفت و آماده هجوم به زمین شدند.

 

در این هنگام ناگهان ندایی از عرش ازطرف خدا همه جهان را فرا گرفت که فرمودند:

                  

                           ((این الطالبُ بدم ِ المقتول ِبکربلا؟؟))

 

در این هنگام چهره دلربای مهدی(عج) برجهانیان آشکار شد(صلوات)

 

و با صدای نازنینشان فرمودند:"انا المهدی المنتقم"من مهدی منتقم هستم من انتقام گیرنده

 

خون جدم حسینم....."

 

در این هنگام تمام جهانیان با دیدن سیما وجمال وجبروت امام زمان به آرامشی فرو رفت و آن

 

 آرامش به جهان تا ابد تزریق شد تا آدمی بعداز،ظهرعاشورا و عزاداری به آرامش روز ازل

 

 برود.

 

الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی . . . . . . تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی


شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید . . . . . . . . . . سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی


دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید . . . . . . . . . . الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی


فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها . . . . . . . . . . تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی


زچهره پرده برافکن به ظلم شعله درافکن .. . . . . . . تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی


نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی . . . . . . . . . . یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی


تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی . . . . . . . . . . تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی


دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته . . . . . . . . . . تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی


به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری . . . . . . . به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی


ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری . . . . . . . . . . دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی

 

لطفا در جهت بهبود کیفیت وبلاگ نظرتونو اعلام کنید

 

سید علی حسینی
۲۱ بهمن ۸۵ ، ۰۹:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

 

 علامات ظهور به دو دسته تقسیم می شود:

الف)آفاتی :که بر دو نوع است:ارضی مثل زلزله و خسف و....ودوم سماوی:مانند خسوف

وکسوف و...

ب)انفسی : که در نفس افراد و موجودات ظاهر می شود مانند مسخ.

علائم ظهوررا می توان به دو طریق معنی کرد:

یکی:علائمی که دال بر این است که ظهور اتفاق خواهد افتاد پس باید انتظار ظهور را داشت و

 بر دو قسم است قسمی علائم قرب ظهور است و قسمی علائم سال ظهور است .

دوم:علائمی که دال است بر ظاهر شدن ان حضرت و دیگر انتظاری نیست وبر دو نوع است :

نوعی اعلام می کند به ظهور او یعنی اینکه ظاهر شد مانند صیحه آسمانی در ابتدای ظهور

نوعی اعلام بر کیفیت ظهور می کند و این نوع آنهایی هستند که بعد از ظهور نیستند و ان سال

واقع می شود مانند خسف بیدا

در حقیقت اینها علامت های ظهورنیستند بلکه حوادث واقعه سال ظهور هستند.

                                          فصل اول

                در علائم قریبه از ظهور وآن 20 امر است:

1- شدت فتنه و فساد و اختلاف وظلم وجور:

مهمترین علامات قرب ونزدیکی شدت همان فسادهایی ست که رخ می دهد مانند فساد مملکتی

،اجتماعی،مذهبی،سیاسی و...

پس هر چه دامنه فساد بیشتر شود و بی دینی زیاد شود و ظلم وجور وفجایع عمومی بیشتر شود

 امید به فرج بیشترخواهد بود.پس اگر چه مومنین با با دیدن این امور دلگیر شوند اما از جهت

دیگر باید شاد باشد زیرا این امر نزدیک تر می شود.(البته این با اینکه ما رو به سوی بدی برویم

منافات دارد زیرا که دنیا به طورطبیعی به سوی بدی می رود مثلا جامعه ما را در نظر بگیرید

مگر اسما مسلمان نیستیم اما به طور طبیعی رو بدی نهاده نه این که افراد برای محقق شدن ظهور

 به بدی رو اورده اند پس هوشیار باشید تا به دا م گروههای انحرافی نیفتید)

پیامبر(ص):بلای این امت به نحوی باشد که پناهگاهی نباشد که به وی پناه ببرند

حضرت امام محمد باقر:چنان باشید که مانند بزهای ترسان که نه قدرت دفاع دارند و نه پناهگاهی

دارند به نحوی که قصاب دست بر هر کدام که خواهد می گذارد

امیرالمومنین:چنان زمین پر از جور و ظلم شود که نتواند کسی بگوید الله مگر در خفا

امام صادق:تا اینکه اکثر مردم بگویند خدا را به آل محمد نیازی نیست

امام زمان:ظهور نخواهد بود مگر بعد از طول مدت و قساوت دلها و پر شدن زمین از جور

2-بنای قصر عتیق و بنای عمارتها در اطراف مسجد کوفه:

امام صادق (ع):چون مهدی ظهور کند قصر عتیق(دارالاماره)و خانه های جبابره را که اطراف

مسجد کوفه است خراب کند ملعون است کسی که ان را بنا کند

توضیح:اطراف مسجد کوفه بیابان بوده وخرابه که اینک ساختمان ها ساخته شده وبنای دارالاماره

بنا شده پس امید است انشالله این بناها از اثا قریبه باشد.

3-بنای جسر کوفه:

امیرالمومنین(ع):سفیانی لشکری به سوی کوفه می فرستد پس امیری از بغداد با پنج هزار به

محاربه او حرکت می کند و بر جسر کوفه جنگ واقع شود تا اینکه هفتاد هزار نفر از طرفین بر

 جسر کوفه کشته شوند به طوری که که از خون انها آب فرات رنگین و از جسد هاشان که در

آب افتد آب متعفن شود که سه روز مردم از اب فرات خودداری کنند

این حقیر(نویسنده کتاب)در سال 81 دیدم جسر اهنی ثابت پهنی کشیده اند که پیش از ان نبود بلکه

جسر چوبی کوچکی بود برای رفت و امد مردم و ان را هم برای عبور ومرور کشتی ها قطع

می کردند چون ان جسر عظیم را دیدم تصدیق نمودم که که مراد از این جسراست که گنجایش

جنگ بر روی ان و کشته شدن هفتاد هزار نفر را دارد.

4-خندق برای کوفه و کشف هیکل و تعطیل شدن مساجد چهل روز:

امیرالمومنین (ع):اول علامات حصار بندی کوفه هست به خندق و رصد و خراب کردن زاویه ها

 و در کوچه های کوفه و تعطیلی مسجد چهل شبانه روز و کشف مجسمه و به اهتزاز در امدن

سه بیرق در اطراف مسجد کوفه.

خراب کردن زاویه ها را خود نویسنده شاهد بوده. امام کشف مجسمه بعید نیست به زودی رخ

دهد چون در نزدیکی مسجد میدانی ساخته اند و چنانکه امروز عرف است در هر میدان مجسمه

سازند این امر هم واقع شوند

و تعطیلی مسجد که این امر اتفاق افتاده (در جنگ عراق وعثمانی)

5-بغداد بار دیگر پایتخت شود با تشکیل دارالشوری :

امیرالمومنین:دارالملک به بغداد بر میگردد (و این اشره به این است که مدتی از وی قطع شود

چنانکه شد)و اموربه شوری موکول شود.هر کس بر چه غالب شود انجام دهد پس در ان وقت

است خروج سفیانی.

6- جفا و تعدی بنی هاشم

حضرت صادق به ابان تغلب فرمود:هر گاه رایت حق ظاهر شود لعنت کند او را اهل شرق

وغرب

سپس فرمود آیا می دانی به چه جهت ؟عر ض کرد نه. فرمود:به جهت آنچه که مردم پیش از

خروج و از اهل بیت می بییند.

پس از این حدیث ظاهر می شود که قبل از ان حضرت بنی هاشم ظلم و تعدیانی خواهد داشت که

مردم از ایشان به تنگ امده باشند که چون رایت حق را ببینند بر انان قیاس کنند .اما در کدام

کشور؟؟ظاهر این است که در همه جا این است.

7-ظهور آتشی در ثویه کوفه تا کناسه بنی سعد

8-ظهور یاس و ناامیدی

9- سالهای فریبنده:

امیر المومنین فرمود:پیشاپیش قیام قائم سالهایی ست فریبنده .پس فرمود:در ان سالها راستگو

 تکذیب شود و دروغگو تصدیق و شخص مکار مقرب گرددو مردمان پست غیر قابل اعتنا در

امر مردم دخالت کنند و سخنرانی کنند.

10- نوع مردم شریر باشند

11-شدت اختلاف در شیعه و تبری از یکدیگر:

یکی از خواص از حضرت علی (ع) نقل می کند که فرمودند: وقتی که شیعه مختلف شوند و به

هم درافتند و از یکدیگر تبری کنند ویکدیگر را لعن کنند و آب دهان بر روی یکدیگر افکنند

راوی گفت:هیچ خیری دران زمان نیست.فرمودند:همه خیر در ان زمان است که قائم قیام کند و

همه اینها را بردارد.

12- سالهای پر اختلاف و سرعت زوال حکومت ها

حوادثی که بیشتر علامت نزدیکی ست

13- خوف و جوع و نقص ثمرات

از حضرت امام محمد باقر وجعفر صادق تفسیر شده خوف به سبب جنگ و اختلاف دولتها و

گرسنگی به سبب قحطی و کمی باران و نقصان اموال به کسب و تجارت و نقصان نفوس به

کثرت کشتزارها و نقصان میوه ها به فساد انها بر درختان و کمی برکت.

اما روایات در تحدید وقت ان مختلف است و در حیص مجموع ان چه استنباط می شود ان است

که این امر دو مرتبه تکرر می یابد:

الف-در اواخر دولت بنی عباس که محقق شد و تواریخ از قحط در شام و مصر و عراق و قتل

نفوس و کمی ثمرات که به تفصیل حاکی ست

ب-در اوان نزدیکی ظهور

حضرت صادق فرمودند:در جلو قائم ناچار است سالی باشد که مردم مبتلا به جوع و خوف شدید

از قتل شوند و نقصان مال وثمرات نیز ببینندو حضرت باقر فرمودند: بشارت بده صابرین را در

 ان هنگام به تعجیل خروج قائم

14- اختلاف و خوف وتزلزل و اضطراب مردم در اثر ان

15-سه سال خشکی وکم بارانی

16-هرج ومرج

17- طاعون ابیض واحمر

امیرالمونین فرمودند:

درجلو قائم مرگ سرخ ومرگ سفید خواهد بود

امام محمد باقر(ع) فرمودند:ناچار است پیش از قائم ما دو طاعون باشد:طاعون سفید وطاعون

 سرخ.عرض کرد یا رسول الله طاعون سفید وسرخ چیست؟فرمودند:طاعون سفید مرگ سریع

 وزود رس و طاعون سرخ شمشیر است.

18-ظهور جذام و بواسیرومرگ فجاه

19-دوازده رایت مشتبه بلند شود

20-فرار کردن یازده تن از مومنین و پناهنده شدن به روم:

از روایات معلوم می شود که این یازده تن از ایران هستند که در اثر فشار و اذیت واذار سلطان

 خود مردم به روم می روند و انها را انجا پناه می دهند (در قسطنطنیه) وانجا بمانند تا هنگامی

که ندای ان حضرت از کعبه بلند شود

در روزهای اینده مطالبی را در مورد علامات یک سال یا دو سال قبل از ظهور رو براتون می

ذارم امیدوارم ببینید .در ضمن نظر یادتون نره.برای فرج امام زمان هم زیاد دعا کنید.

   

سید علی حسینی
۰۷ بهمن ۸۵ ، ۱۵:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

شباهت های امام زمان با سائر ائمه  از دیدگاه امام محمد باقر:

همانند یونس است از آن جهت که پس از سالها غیبت در شکم ماهی هنگام ظهور به صورت

جوانی شاداب بازگشت؛

همانند یوسف است از آن جهت که از چشم غریب و آشنا پنهان بود به طوری که اطرافیان او را

 نمی شناختند در حالی که بین عموم حاضر بود؛

همانند موسی وابراهیم است از آن جهت که طاغوتیان ازظهورش وحشت داشتند وولادتش مخفی

بود و نیزغیبتی طولانی داشت ودوستان وپیروانش صدمات و سختی های فراونی را متحمل شدند

 و مرتب انتظارشان را می کشیدند ؛

همانند عیسی است ازآن جهت که امتش درباره او اختلاف داشتند عده ای گفتند او متولد نشده عده

 ای گفتند که او متولد شده ومرده و عده ای گفتند او را به دار آویخته اند و برخی هم اصلش را

 انکار می کردند؛

همانند پیامبر است ازآن جهت که با شمشیر خروج و قیام نماید ودشمنان خدا وسولش را به قتل

می رساند.

درهنگام ظهور:

چون راه طولانی غیبت به پایان رسد، از فراز اسمان صدای دلربای امین وحی  به  گوش  رسد 

 که با نام بلند ان حجت الهی را، با نام نامی پدرمطهرشان برعالمیان گوشزد کند و ان این است :

"ای منتظران به پا خیزید که ان ذخیره الهی قیام کرده به سوی او ایید که اینک وقت قیام است و

 پایان انتظار، ای دلسوختگان برخیزید که زمان خونخواهی حسین رسیده" واین دعوت را همه با

 هر زبانی که باشند متوجه می شوند.

شیطان در این هنگام آخرین تلاش خود را برای گمراهی انسانها می کند اما در این هنگام پیامبر

 بر او رسد و نیزه ای میان دو کتف او کند به طوری که او وهمه همراهانش هلاک شوند؛

خداوند در عمق زمین گنج هایی دارد که هیچ کس ان را درک نکرده باشد هنگام ظهور ایشان

 همه کشف شوند و همه سر از خاک براورد ازجمله گنج قارون( که خداوند برای ازمایش به او

 داد) و ان گاه می فرماید:این گنج هایی ست که برای ان قطع رحم کردید وخون می ریختید و انها

 را چنان تقسیم می کنند که هیچ کس به دیگری محتاج نمی شود؛

جبرییل اولین کسی ست که با امام زمان بیعت کند وایشان در غالب پرنده ای سفیدی پیش ایشان

 می ایند

در هنگام ظهور گوش وچشم ها به قدری قوی می شوند که هر کس در هر کجای عالم باشد می

 تواند دیگری راببیند وصحبتش را بشنود

در هنگام ظهور عمر به قدری طولانی می شود که هر کس هزار فرزند خود را ببیند ولباس ها

 همراه بدن رشد می کنند و هیچ وقت کثیف نشود وهر کس اراده کند می تواند لباسش را به هر

 شکل وهر طرح که بخواهد دراورد؛

زمانی که ایشان ظهور کنند حضرت عیسی نزول کنند وپشت سر ایشان نماز گذارند وچون

  پیروان مسیح او رابینند به امام زمان ایمان می اورند؛

هنگام ظهور ابری سفید به بالای سر ایشان می ایند ،که سایه همیشه با وی باشد و ندا دهد که این

 مهدی ست این وحی خداست

در هنگام ظهور حضرت علی و امام حسین رجعت می کنند،

خانه ایشان در هنگام ظهور مسجد سهله می باشد در شهر کوفه ومقر حکومت ایشان مسجد کوفه

 است، در برخی روایات جایگاه یاوران قائم جزیزه خضراء ست و جایگاه ایشان هم دور از

 دسترس خلائق است .(رجوع کنید به کتاب جزیره خضرا افسانه یا واقعیت)

در هنگام ظهور جبرییل در سمت راست ومیکاییل در سمت چپ ایشان وبقیه اصحاب پشت سر

 ایشان باشند.

(خواهش می کنم نظراتتونو حتما اعلام کنید.ممنون)

سید علی حسینی
۲۷ دی ۸۵ ، ۰۸:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال

سعد بن عبدا الله حکایت نماید که:

روزی متجاوز بر چهل مسئله مشکل را طرح کردم و تنظیم  نمودم تا از سرور و مولایمان در

یافت نمایم.                                

از شهر قم به همراه دوستان حرکت نمودیم تا به منزل ایشان رسیدیم و اجازه ورود خواستیم

همین که وارد شدیم دیدم مولایمان همچون ماه شب چهارده در گوشه ای از اتاق نشسته و کودک

خردسالی را که چون ستاره ای درخشان می درخشید را روی زانو نشانده .

امام حسن اشاره فرمودند و ما جلو رفتیم و نشستیم . امام حسن پس از شنید شخنان ومسائل ما به

کودک اشاره کردند و اظهار نمودند :ای فرزندم؛جواب شیعیان خودت را بده .پس کودک لب به

سخن گشود و تمام سوالات ما را یک به یک جواب دادند وبعضی سوالات را بی ان که ما       

 بپرسیم طرح وپاسخ می دادند.

ما همگی مات ومبهوت بودیم که چگونه کودکی به این سن وسال می تواند در همه علوم و فنون

شناختی کافی داشته باشد و با بیان شیوا به همه سوالات پاسخ دهد به طوری که همه را قانع کند!

پس از ان امام حسن متوجه من شدند و فرمودند:ای سعد برای چه از قم به اینجا آمده ای .عرضه

 داشتم یابن رسول الله چون عشق زیارت ودیدار شما را داشتم بدین جا آمدم سپس فرمود:بقیه

سوالاتی را که داشتی چه شد؟ پاسخ دادم آمده است.

فرمود از فرزندم مهدی بپرس ؛ومن بقیه سوالات را پرسیدم و از ان جمله عرضه داشتم: یابن

رسول الله معنی و تفسیر"کهیعص" که در قران امده چیست؟

کودک در حالی که روی زانوی پدر نشته بود فرمود:"این حروف از رموز قرآن است که خداوند

 در رابطه با حضرت زکریا بیان نمود و چون زکریا از خدا خواست تا اسامی خمسه طیبه (5 تن

 ال عبا)را تعلیم او نماید پس جبرییل بر او نازل شد و ان اسامی را تعلیم او کرد .زکریا هر زمان

 از ان نامها یاد می کرد هر نوع مشکلی را که داشت حل می شد امام هرگاه به نام امام حسین

می رسید اندوهناک می شد.

پس روزی عرضه داشت خدایا چرا من هر وقت نام حسین را برزبانم جاری می سازم اندوهناک

 می شوم و نام چهارتن دیگر باعث سرور و ارامشم می شود ؛خدواند متعال کهیعص را در

جواب زکریا فرستاد و تمامی اخبار وجریاناتی را که بر امام حسن مقدر شده بود را بوسیله ان

رموز کلی بر او عرضه داشت:

ک: اشاره به کربلا و حوادث آن

ه : اشاره به هلاکت و شهادت اهل یت

ی : اشاره به یزید

ع : اشاره به عطش و تشنگی

ص: اشاره به صبر ان حضرت

و چون زکریا این رموز را آموخت وارد مسجد شد و روزها به ناله وفغان پرداخت و در پایان

 فرمود:امام حسن ویحیی هر دوبه مدت 6 ماه در رحم مادربودند و در شش ماهگی به دنیا آمدند.

(دوستان لطفا در جهت بالا بردن کیفیت مطالب وبلاگ حتما نظر خودتان را بفرمایید. ممنون)

 

 

 

سید علی حسینی
۲۰ دی ۸۵ ، ۰۷:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ نظر

 

حضرت امام محمد باقر می فرمایند:

"دست از پا خطا نکنید و مشغول انجام وظائف خود باشید تا زمانی که علائم و نشانه هایی راکه

مطرح می کنم آشکار شود".

قبل از ظهور امام زمان بین مردم یک درگیری وسیعی انجام گیرد که بسیاری در آن کشته شوند

بعد از آن شخصی به نام سفیانی لشکری را متشکل از هفتاد هزار نفر جنگی و مسلح به سوی

کوفه بسیج کند و در نتیجه آن خونریزی و غارت اموال و نفوس بسیاری رخ خواهد داد .

در همین بین گروهی از خراسان با در دست داشتن پرچم مخصوصی حرکت می کنند که در بین

آنها تعداد از یاران امام زمان هستند. پس دو لشکر در محلی بین کوفه و حیره درگیر شوند .

در این بین سفیانی متوجه می شود که امام زمان ظهور کرده و در حال حرکت به مکه است. به

همین جهت گروهی عظیم را به سوی ایشان روانه می سازد. سپس چون لشکر به محلی به نام

بیدا رسند ندایی از آسمان رسد که به زمین خطاب می شود:"تمام نیروهای سفیانی را به جز سه

نفر در خود فرو ببر که اثری از آنها نماند".

واما آن سه نفر را خداوند متعال صورتشان را به پشت برگرداند و به صورت سگ دراورد و

آنگاه مسخ شوند .

سپس در چنین زمانی است که امام زمان در کنار خانه کعبه قرار گرفته و به دیوار کعبه تکیه

زده و به اهل زمین خطاب کند :"ای مردم ما برای یاری دین خدا آمده ایم و هر کس مایل باشد

 می تواند به گروه ما بپیوندد.

و به دنبال ان می افزاید ؛ما اهل بیت پیغمبر هستیم و از هر کس نسبت ایشان نزدیک تر و اولی

نر هستیم پس هر کس بخواهد نسبت به آدم نوح وابراهیم و همچنین نسبت به تمام پیامبران حتی

حضرت محمد با من احتجاج کند ،آماده ام .

من تداوم بخش و خلف آدم و نوح هستم من برگزیده ابراهیم و محمد هستم هر که بخواهد پیرامون

قرآن و پیرامون پیامبر با من احتجاج ومناظره کند من آماده ام چون از هر کس دیگر به ایشان

نزدیک ترم.

بعد از آن میفرماید :آنان که کلام مرا شنیدند و متوجه شدند خداوند انها را هدایت می کند ضمنا

شنوندگان حاضر این مطلب را به دیگران که غائب هستند گزارش دهند .

امام محمد باقر فرمودند : در این حال خداوند اصحاب و یاران ایشان را که 313 نفر هستند را

جمع گرداند و این تعداد با امام زمان عهد می بندند وقیامشان را آغاز می کنند.

(لطفا در جهت بهبود مطالب وبلاگ حتما نظر خود را بفرمایید)

 

سید علی حسینی
۱۴ دی ۸۵ ، ۱۵:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

 

خصوصیات امام زمان:

- از القاب ایشان "قائم " است که خداوند ایشا را به این نام در شب معراج به پیا مبر معرفی نمودند،

- نام ایشان هم نام با نام پیامبر و نام کنیه ایشان هم نام با کنیه پیامبر است،

-نام اصلی ایشان "احمد" است که بردن نام ایشان با این عنوان در محافل عمومی "حرام " است وتا در زمان ظهور می توان با این نام ایشان را صدا زد؛

-

در شب نیمه شعبان هیچ مولودی متولد نمی شود،مگر آنکه که مومن باشد ؛

- صاحب الامر دارای کاشانه ای است که "بیت الحمد " نام دارد که در ان چراغی هست که از روز ولادت تا زمانی که با شمشیر خود به پا خیزد خاموش نمی شود؛

- بر پشت ایشان دو علامت است :یکی: علامتی که همرنگ پوست ایشان است و دیگری مانند نشانه پیامبر .

پیامبر بر پشت خود علامتی داشت که حکایت از ختم نبوت و وجود پاک ان پیامبر بود که نشانه ای مشابه بر پشت صاحب الامر نیز هست.

- ایشان در هنگام ظهور به صورت جوانی چهل ساله یا کمتر ظاهر می شوند؛

- در هنگام ظهور جوانمردان کهف ،اصحابی از پشت کوفه که شمار انها بالغ بر 27 نفر است و 15 نفر انها از پیروان موسی هستند ،حضرت یوشع و خضر،سلمان ،ابوذر ،مقداد،مالک اشتر و جابرانصاری به یاری ایشان خواهند امد؛

-در هنگام ظهور برای ایشان پرچمی باشد که متعلق به پیامبر بوده که در روز جنگ بدر جبرییل ان را برای پیامبر اوردند و ان حضرت ان را به حضرت علی دادند و ایشان در فتح بصره ان را گشودند و دست به دست گشت تا به امام زمان رسیده .تار وپود این پرچم از جنس درختان بهشتی ست وموقعی که پرچم گشوده شود به اندازه یک ماه راه از جلو،عقب؛راست وچپ رعب و وحشت همه جا را می گیرد؛

شمشیر ذوالفقار نیز نزد ایشان باشد؛

ایشان هنگام ظهور تابوت حضرت آدم را از دریاچه طبریه بیرون خواهد آورد به طوری که نه پوسیده شده باشد و نه متغیر گشته باشد؛

عصای حضرت موسی نیز نزد ایشان می باشد که ان را از دریاچه طبریه و در روایتی از غار انطاکیه واقع در ترکیه بیرون خواهد اورد و کاری با ان می کند که موسی کرد؛

حضرت موسی سنگی داشت که به اندازه بار یک شتر بود ان حضرت ان را از مکه حرکت کند ان ار به همراه خواهد داشت و تا کوفه به هر جا برسند بر او زند به طوری که از ان اب بیرون اید واصحاب از ان بنوشند به طوری که سیراب شوند و هر کس گرسنه باشد سیر می شود؛

ایشان به هنگام ظهور الواح حضرت موسی را از زیر سنگ بزرگی بیرون خواهد اورد ؛

پیراهن حضرت یوسف نیز به همراه ایشان است پیراهنی که جبرییل در تن حضرت ابراهیم کرد هنگامی که می خواستند ایشان را درون اتش بیندازند سپس ابراهیم ان را به صورت بازوبندی در اورد و به بازوی اسحق بست و اسحق به یعقوب ویعقوب به یوسف

 

سید علی حسینی
۱۰ دی ۸۵ ، ۰۸:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

داستان جزیره خضرا

علامه مجلسی می‌گوید

بسم الله الرحمن الرحیم؛سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که نعمت معرفت به ما ارزانی

داشت و توفیق پیروی از اشرف مخلوقات برگزیده کاینات حضرت محمد بن عبدالله (ص) را به

ما عنایت فرمود. و ما را به محبت و مودت امیرالمؤمنین (ع) و دیگر پیشوایان معصوم از اهل

بیت پیامبر (ص) مفتخر و مخصوص گردانید .

 پس از حمد و ثنا، در خزانه امیرمومنان، پیشوای پرهیزکاران، سرور اوصیا و حجت پروردگار

جهانیان حضرت علی بن ابی طالب (ع) رساله‌ای یافتم به خط شیخ فاضل عالم عامل « فضل بن

یحیی بن علی طیبی کوفی» که متن آن چنین است:

"پس از حمد پروردگار و درود بر پیامبر و اهل بیت آن حضرت، این بنده محتاج به عفو

پروردگار فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی چنین گوید که از شیخ شمس الدین بن نجیح حلی و

شیخ جلال الدین عبدالله بن حرام حلی در نیمه شعبان سال 699هـ هجری حکایت عجیبی که زین

الدین علی بن فاضل مازندرانی درجزیره خضرا دیده بود شنیدم. با شنیدن داستان شوق عجیبی در

من ایجاد شد که به خدمت شیخ زین الدین بروم و داستان را از خودش بشنوم و واسطه‌ای در بین

نباشد.پس از جستجو از مکان او، مطلع شدم که او اوایل شوال همان سال (699 هـ) به حله

مسافرت کرده است. من نیز راهی حله شدم و او را در منزل فخر الدین ملاقات نمودم. از او

خواستم آنچه را برای شیخ شمس الدین و شیخ جلال الدین حلی نقل کرده برای من هم تعریف کند.

شیخ زین‌الدین، حکایت خود را از آغاز تا انجام در منزل سید فخر الدین و در حضور او و

گروهی از علمای حله که برای زیارت شیخ آمده بودند، برای من نقل کرد.متن حکایت به

طور خلاصه چنین است:

«

من در دمشق خدمت شیخ « عبدالرحیم حنفی» و شیخ « زین الدین علی اندلسی» به تحصیل

علوم اشتغال داشتم. شیخ زین ‌الدین اندلسی مردی خوش اخلاق و نسبت به شیعه و علمای امامیه

خوش بین بود و به آنان احترام می‌گذاشت. ویژگیهای اخلاقی او باعث شد که از دیگر اساتید

بریدم و همه درسهایم را در خدمت ایشان تحصیل کردم.

 مدتها از حضورش استفاده کردم تا این که ;برای او مسافرتی به مصر پیش آمد. به دلیل محبت

فراوانی که در میان ما بود مفارقت او بر من و مفارقت من بر او سخت گران آمد. بنابراین

تصمیم گرفت مرا نیز با خود به مصر ببرد.

مسافرت خوشی داشتیم تا به قاهره رسیدیم. مدت 9 ماه در آنجا به بهترین وجه زندگی

کردیم. در

یکی از روزها استادم نامه‌ای از پدرش دریافت کرد که نوشته بود شدیداً بیمارم و آرزو دارم پیش

از مرگ تو را ملاقات کنم. استاد از نامه پدر گریه کرد و تصمیم گرفت که به اندلس سفر کند و

من در این سفر با او همراه شدم. هنگامی که به اولین قریه جزیره رسیدیم من شدیداً بیمار شدم به

طوری که قادر به حرکت نبودم. استاد از وضع من بسیار ناراحت شد. مرا به خطیب قریه سپرد

تا از من پرستاری کند و خودش به سوی شهر حرکت نمودبیماری من سه روز طول کشید و

سپس حالم روبه بهبودی نهاد. از منزل خارج شدم و در کوچه‌های قریه گردش کردم. در آنجا

قافله‌هایی را دیدم که از کوههای اطراف آمده بودند و اجناسی را با خود آورده بودند

. از احوال

آنها جویا شدم. گفتند اینها از سرزمین بربر که نزدیک جزیره شیعیان است می‌ایند. وقتی نام

جزایر شیعیان را شنیدم مشتاق شدم که آنجا را ببینم. گفتند از اینجا تا آن جزایر بیست‌وپنج روز

راه است

من به راه افتادم تا این که ;به جزیره رافضیان (شیعیان) رسیدم. این جزیره دارای چهار قلعه و

برجهای بلند و محکمی بود. از دروازه بزرگ شهر که دروازه بربر نام داشت وارد شدم. به

مسجد رفتم صدای موذن را شنیدم که به شیوه شیعیان اذان ‌گفت و بعد از آن برای تعجیل فرج

امام زمان (عج) دعا کرد. از خوشحالی گریه‌ام گرفت . مردم به مسجد آمدند و بر طبق تعالیم

اهل بیت (ع) وضو گرفتند. مرد خوشرویی از میان آنها وارد محراب شد و مردم نماز را به

او اقتدا کردند

بعد از

فراغ از نماز احوال من را جویا شدند. گفتم: از عراق هستم و به یکتایی خدا و رسالت

پیامبر(ص) گواهی می‌دهم. وقتی فهمیدند که من هم مانند آنها شیعه هستم با عنایت خاصی

به من

توجه کردند و محلی را در یکی از گوشه‌های مسجد به من اختصاص دادند. در مدت اقامت من

در آن شهر، امام مسجد همواره با من بود. یک روز از امام مسجد پرسیدم: در این شهر زراعتی

نمی‌بینم، پس آذوقه شما از کجا می اید.گفت: از جزیره خضراء در آبهای سفید.

گفتم: سالی چند بار آذوقه برای شما می‌اید؟ گفت: دو بار. بار اول آمده و بار دوم آن

، چهار ماه

دیگر خواهد بود.من از طولانی بودن مدت، اندوهگین شدم، مدت چهل روز آنجا اقامت کردم .

عصر روز چهلم احساس کردم که دلم گرفته به کنار دریا رفتم. به طرف مغرب که گفته بودند

آذوقه‌ها از آن سمت می‌اید نگریستم. از دور چیزی در حال حرکت دیدم. به مردم آنجا گفتم من

چیزی می بینم، گفتند: اینها کشتیهایی هستند که هر سال از شهرهای فرزندان امام زمان(عج) به

سوی ما می‌ایند;

طولی نکشید که هفت کشتی یکی بعد از دیگری وارد شد، از

کشتی بزرگی مرد خوش سیمایی

پیاده شد. به مسجد آمده , طبق فقه شیعه وضو گرفت و نماز ظهر و عصر را خواند؛ چون از

نماز فارغ شد روبه من کرد و اسم خودم و پدرم را ذکر کرد. از این حادثه‌ تعجب‌کردم.گفتم: شاید

در سفر از شام تا مصر و اندلس با اسم من آشنا شده‌ای؟

گفت: نه، بلکه نام تو و پدرت و خصوصیاتت از پیش به من رسیده است

او یک هفته آنجا اقامت

کرد و آذوقه را به صاحبانشان رسانید. آنگاه عازم حرکت شد. من نیز که بسیار مشتاق رفتن به

آنجا شده بودم از او خواستم تا مرا با خود ببرد و او پذیرفت. با هم حرکت کردیم . بعد از این

که ;مدت شانزده روز در دریا حرکت کردیم، در وسط دریا آبهای سفیدی نظر مرا جلب کرد. آن

شیخ که نامش محمد بود به من گفت: چه موضوعی نظرت را جلب نموده است

گفتم: آبهای این نقطه رنگ دیگری دارد؟

گفت: اینجا بحر ابیض «دریای سفید» است و این هم جزیره خضراء می‌باشد. این آبها همانند

دیوار, اطراف جزیره را احاطه نموده است و حکمت خدا بر این قرار گرفته که کشتی‌های

دشمنان ما در صورتی که بخواهند به این نقطه نزدیک شوند ، به برکت صاحب‌الزمان (عج)

غرق ‌گردند.

بعد از این که

;آبهای سفید را پیمودیم به جزیره خضراء رسیدیم. از کشتی پیاده و وارد شهر

شدیم. این شهر میان هفت قلعه استوار قرار گرفته بود و آبشارها و چشمه سارها در خود داشت

و بسیار شهر زیبایی بود

مدتی را در منزل شیخ محمد استراحت کرده , به مسجد رفتیم. در مسجد جمعیت انبوهی حضور

داشت. در میان آنها مردی نشسته بود ، بسیار با وقار، متین و با هیبت. مردم او را شیخ

شمس‌الدین محمد عالم می‌خواندند و نزدش علوم قرآنی و فقه و اصول دین می‌آموختند. زمانی که

به محضر سید شرفیاب شدم به من خوشامد گفت و احوالم را پرسید و در یکی از حجرات مسجد

جایی برایم تهیه نمود. من در آنجا استراحت می‌کردم و غذا را با سید شمس الدین و یارانش

;صرف می‌کردم.

هجده روز بدین گونه گذشت. در نخستین نماز جمعه که در محضر جناب سید برگزار شد دیدم که

سید جمعه را به عنوان دو رکعت واجب ادا کرد. من از ایشان پیروی نموده نماز را با ایشان ادا

کردم. چون از نماز فارغ شد به ایشان گفتم: مگر زمان حضور امام (عج) است که نماز را

واجب می‌خوانید.

پاسخ داد: خیر، ولی من نایب خاص آن حضرت هستم. از او پرسیدم: ایا امام زمان را

دیده‌ای؟

فرمود: نه، ولی پدرم می‌گفت که صدای آن حضرت را شنیده ولی آن حضرت را ندیده است. اما

جدم هم شخص آن حضرت را دیده و هم صدایش را شنیده است.بعد از آن سید شمس‌الدین دست

مرا گرفت و به خارج از شهر برد و به سوی بستانها رفتیم. در بستان در حال قدم زدن بودیم

که مرد خوش سیمایی با دو قطعه جامه از پشم سفید از نزدیکی ما گذشت. از سید پرسیدم

این مرد کیست؟ فرمود: این کوه بلند را می‌بینی؟ گفتم: آری. فرمود: در وسط این کوه، مکانی زیبا

و چشمه آبی گوارا، زیر درختان وجود دارد و در آنجا قبه‌ای است که از آجر

ساخته شده است.

این مرد با رفیق دیگرش، خادم آن قبه و بارگاه است. من هر صبح جمعه به آنجا می‌روم و امام

زمان (ع) را زیارت می‌کنم، در آنجا دو رکعت نماز می‌خوانم و ورقه‌ای می‌یابم که هر چه نیاز

داشته باشم،در آن نوشته شده است و هر حادثه‌ای که پیش اید و هر محکمه‌ای که در بین مومنان

انجام دهم حکمش را در آن می‌یابم و به آن عمل می‌کنم. تو نیز شایسته است آنجا بروی و امام

(ع) را زیارت کنی من به سوی آن کوه حرکت نمودم. قبه را همانطور یافتم که برایم توصیف

کرده بود. همان دو خادم را آنجا دیدم. خواستار ملاقات با امام زمان شدم. گفتند: غیر ممکن است

و ما مأذون نیستیم. گفتم: پس برایم دعا کنید. پس از کوه پائین آمدم و به منزل شمس‌الدین رفتم. در

خانه نبود. بنابراین به خانه شیخ محمد که در کشتی با من بود رفتم و جریان کوه را برایش تعریف

کردم و گفتم که آن دو خادم به من اجازه ملاقات ندادند. شیخ محمد به من گفت: هیچ کس حق

ندارد به آن مکان برود جز شیخ شمس‌الدین. او از فرزندان امام (عج) است و بین او و امام زمان

(ع) 5 واسطه است بعد از آن از او اجازه خواستم که برخی مسائل مشکل دینی را از او سوال

کنم و قرآن را در محضرش بخوانم. گفت اگر چنین ضرورتی هست از قرآن شروع کن. من

شروع کردم به خواندن و در بین قرائت ، اختلاف قراء را هم ذکر می‌کردم. سید به من گفت: ما

اینها را نمی‌شناسیم . قرآن ما مطابق قرآن علی بن ابی طالب است. گفتم: چرا بعضی ایات قرآن

ربطی به ما قبل و ما بعدشان ندارد؟

گفت‌: آری، چنین است و جریان جمع آوری قرآن به وسیله ابو بکر و نپذیرفتن قرآن علی

بن

ابیطالب را تعریف نمود او گفت: وقتی علی(ع) قرآن را بر ابوبکر و عمر عرضه کرد آنها گفتند

ما به قرآن تو نیازی نداریم. آنگاه ابوبکر در میان مسلمانان اعلام کرد که هر کس ایه‌ یا سوره‌ای

از قرآن در اختیار دارد نزد من بیاورد. سپس ابوبکر ,ابوعبیده جراح، عثمان، سعد بن ابی

وقاص، معاویه بن ابی سفیان، عبدالرحمن‌بن عوف، طلحه بن عبیدلله، ابو سعید خدری، حسان بن

ثابت و جماعتی دیگر از مسلمانان گرد هم آمدند و این قرآن را جمع‌آوری کردند و در هنگام جمع

آوری, ایاتی را که خطاهایشان را در غصب خلافت آشکار می‌کرد از قرآن حذف کردند. از این

رو ایات قرآن را غیر مرتبط  می‌بینی از جناب شمس‌الدین مسائل بسیاری پرسیدم.

گفتم: سید من! علمای شیعه حدیثی را از امام نقل می‌کنند که خمس را به شیعیان خود از اولاد

علی (ع) مباح ساخته است. فرمود: بلی چنین است. آنگاه مسائل و سخنان دیگری را از سید نقل

می‌کند ومی گوید:تو نیز تا کنون امام زمان را 2 بار دیده ای از او خواهش کردم اجازه دهد تا

زمان ظهور، نزد آنان بمانم. اما سید شمس‌الدین گفت: به ما دستور رسیده که شما به وطن خود

بازگردید. بسیار اندوهگین شدم . گفتم: ایا اجازه می‌دهید همه آنچه را دیده‌ام، باز

گو کنم؟ فرمود:

آری اما فقط برای مؤمنان جز فلان و فلان را! آنگاه مطلبی را که نباید برای دیگران نقل کنم،

برایم مشخص کرد به او گفتم سرور من؛ می‌شود به جمال عالم آرای حضرت ولی عصر (ع)

نگاه کرد؟ گفت نه؛ ولی بدان که هر بنده مؤمنی او را می‌بیند ولی نمی‌شناسد. گفتم: من از بندگان

مخلص آقا هستم ولی آن حضرت را ندیده‌ام! فرمود: شما دو بار ایشان را دیده‌ای و سپس آن دو

زمان را برایم برشمرد بعد از این ماجرا ، سید به من دستور داد که در مراجعت درنگ نکنم و

در بلاد مغرب توقف نکنم سپس پنج درهم به من عنایت فرمود که من همچنان آنها را برای برکت

نزد خود محفوظ داشته‌ام; یحیی بن طیبی می‌گوید: شیخ زین‌الدین علی بن فاضل گفت: در جزیره

خضراء فقط نام پنج نفر از علمای شیعه مطرح بود: سید مرتضی, شیخ طوسی, محمد بن یعقوب

کلینی, ابن بابویه, ابوالقاسم جعفربن اسماعیل حلی.این آخرین مطلبی است که از علی بن

فاضل

شنیدم.

آیا جزیره خضرا در مثلث برمودا قرار دارد؟

داستان جزیره خضراء حکایت از آن می کند که: زین الدین علی بن فاضل مازندارنی،درسال690

هجری به اقیانوس اطلس سفر کرده،و از سرزمین بربر سه روز با کشتی در دل اقیانوس

 رفته،تابه جزایر روافض (جزایر شیعیان)رسیده است در آنجا مطلع شده که جزیره ای به نام

خضراء وجود دارد که اولاد حضرت ولیعصر(عج) در آنجا زندگی می کنند.مدت چهل روز در

 آنجا اقامت نموده سرانجام بعد از چهل روز هفت کشتی مواد غذائی از جزیره خضراء به این

 جزیره آمده است . نا خدای کشتی او را با نام و نام پدر صدا زده و گفته مشخصات تو را به من

 گفته اند و اجازه دادند که تو را به جزیره خضراء ببرم. بعد از شانزده روز دریا نوردی

سرانجام به «آبهای سفید» رسیدند .علی بن فاضل نقل می کند که وقتی به این آب سفید رسیدیم

پرسیدم چرا این آب سفید هست ؛ ناخدا گفت

:

«کشتی دشمنان ما هنگامی گه وارد این آبهای سفید بشوند، هرچه محکم باشند،از برکت مولای ما

 حضرت صاحب الزمان(عج) غرق شوند» واین دقیقا همان مطلبی هست که در گزارش خلبانان

و ملوانان از «مثلث برمودا » به دست ما رسیده است .

آبهای سفید: کریستف کلمب اولین کسی هست که متوجه درخشش ناشناخته دریا در این ناحیه شد.

او بر عرشه کشتی سانتاریما،در 11 اکتبر 1492میلادی،دو ساعت بعد از غروب آفتاب متوجه

آبهای سفید و درخشان «باهاما» در لبه غربی دریای «سارگاسو» شد

.

درخشندگی آبهای سفید ، در سطحی است که از سطح آب و فضا قابل مشاهد است. فضانوردان

آپولو 12 درخشش آبهای سفید مثلث برمودا را به عنوان آخرین نور قابل رویت از زمین مشاهده

کردند. جالب توجه و شایان دقت هست هر کجا از مثلث سخن گفته شد از آب ها سفید هم سخن

گفته شده.چارلز برلیتز می گوید: جالب است در این باره گفته شود ، که وضعیت آبهای مرموز

که «کریستف کلمب»و فضانوردان اخیر ، متّفقاً به آن اشاره کرده اند به عملکرد نیروی یاد شده،

ارتباط دارد.در آخرین پرواز 19 تایلور از آبهای سفید سخن به میان آمده،او می گوید:« ما کاملا

گم شده ایم . ما وارد آبهای سفید شده ایم»دیگر پیامی از او شنیده نشد

.

یکبار دیگر سخنان علی بن فاضل را به یاد می آوریم که از ناخدای کشتی نقل می کند:«این آبهای

سفید چون دیوار جزیره خضراء را احاطه کرده،کشتی های دشمنان ما هر چه قدر هم محکم

باشند وقتی وارد این آبها بشوند غرق می شوند ، به برکت مولای ما حضرت صاحب الزمان

».

نور سبز: حالا کمی در مورد نور سبز مثلث برمودا و جزیر خضراء سخن می گویم.پس

برخورد با حوادثی که در آنها از «نور سبز» گفته شد، یک مرتبه این سئوال در ذهنمان پدید می

 آید :راستی چرا به جزیره خضرا، خضرا می گویند؟آیا برای این هست که سرسبز و خرم

هست؟همه جزیره های روی زمین سرسبز و خرم هست پس باید دلیل دیگری داشته باشد. شاید

جزیره خضرا درخشش سبزی دارد و به همین جهت خضراء نامیده می شود.

جالب توجه و شایان دقت هست که گروهی هواپیماهای اکتشافی در اقیانوس اطلس بر فراز مثلث

 برمودا به پرواز درآمدند و به مصیبت دیگر هواپیماها مبتلا شدند.در آخرین پیامی که تونستن به

زمین مخابره کنند چنین هست

:

-

دیگر هواپیما در اختیار ما نیست
! همه دستگاهها از کار افتاده است ! ما روی آب های سفید

هستیم !

-

جزیره ای می بینم که در وسط آب های سفید است ولی نور سبز رنگی آنرا احاطه کرده است

که نمی توانیم از آن فیلمبردای کنیم!!!سپس ارتباط برای همیشه قطع شد و دیگر خبری از آن ها

نشد.جالبتر اینکه عین همین پیام از دیگر هواپیماهای دیگر نیز دریافت شد

.!

اینجاست که سرنخ دیگری به دست می آید و این احتمال قوت می گیرد که شاید «جزیره

خضرا»در اقیانوس اطلس و در مثلث برمودا باشد و همه این حوادث مربوط به همان نیروی

غیبی الهی باشد و پژوهشگران حق داشته باشند که چیزی از حوادث مثلث را نتوانند توجیه کنند.

تذکر لازم:یاد آوری این نکته ضروری هست که هرگز ادعا نمی کنم جزیره خضراء همان مثلث

برمودا است.بلکه به عنوان یک احتمال مطرح کرده تا شاید پژوهشگران به نتیجه قطعی برسند و

آنرا به طور قطع اثبات یا نفی کنند و نیز اینکه در هنگام خواندن این مطالب به یاد بقیه الله (عج)

باشیم که یاد آن مهر تابان روح را صفا و دل را جلا می بخشد

اما این مکان را به عنوان محل فرود یوفوها هم می دانند.... موجودات فضایی که علم ما چندان

آشنایی با آنان ندارد و نمی دانیم که واقعا آنان برای چه ماموریتی به زمین می آیند و چگونه

امواج را در خدمت اهداف به نظر من "انسان دوستانه" خود قرار داده اند.......

البته داستان جزیره خضرا و این که آیا امام زمان در انجا زندگی می کنند ممکن است درست

باشد شاید هم نباشد دلایلی بر صحت ان هست ودلایلی بر نغض ان که برای اطلاعات بیشتر شما

را به کتاب نشانه های شگفت اور اخرالزمان ارجاء می دهم

سید علی حسینی
۰۶ دی ۸۵ ، ۱۹:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر

ااوضاع ایران ،عراق،فلسطین در اخرالزمان:

روایت اول:

از نشانه های ظهور امام زمان در آخرالزمان حکومت مردی از مازندران بر مردم ایران است که الگوی لباس را تغییر دهد و شکل لباسهای اسلامی را به لباس های غیر اسلامی تبدیل می کند

همانطور که می دانید رضا خان اهل مازندران بود واز جنایت های رضا شاه ان بود که لباس بلند مردان را قیچی،چادر زنان را گرفت؛وحسینه ها را تعطیل و عمامه را از یر علما برداشت

روایت دوم :

از امام جعفر صادق:

در ان زمان سرزمین ایران بخاطر خون هایی که در ماه محرم ریخته می شود دچار تحولات زیاد می شود تا انکه پادشاه ایران برای آنکه اورا دستگیر نکنند فرار می کند و با غم واندوه نابود می شود.اشاره به ماه محرم 57

روایت سوم:

عبدالله بن عمر از رسول اکرم روایت می کند که ان حضرت فرمودند:

مردی از اولاد حسین از جانب مشرق ایران قیام می کند که اگر کوهها در مقابل او قد علم کنند همه انها را نابود خواه د کرد و از درون آنها راه باز می نماید و به حرکت خود ادامه می دهد.

اشاره به امام خمینی

روایت چهارم:

امام موسی کاظم فرمودند:

شخصی از اهل قم مردم را به حق می خواند و در اطراف او کسانی جمع می شوند که مانند قطعه های اهن مقاومند و از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند و هیچ باد تکان دهنده ای انها را تکان نمی دهد و به خدا توکل کنند و سرانجام از ان متقین است.(اشاره به امام و یارانش)

روایت پنجم:

امام محمد باقر می فرماید که :گویا می بینم که مردی از شرق ایران قیام کرده و حق را می طلبد(سال 42 شمسی) به انها نمی دهند دوباره حق را می طلبد (سال 56و57) به انها داده نمی شود و وقتی مردم اوضاع را چنین دیدند شمشمیرهای خود را بر شانه های خود نهاده و قیامشان اغاز می گردد. انگاه سردمداران دوباره حاضر می شود حق را به انها برگرداند که که دیگر مردم قبول نمی کنند(شاه گفت: من متعهد می شود که اشتباهات قبل دوباره تکرار نشود ) تا اینکه مردم قیام کنند و حکومت تشکیل دهند و این پیروزی به امام زمان تحویل داده می شود.کشته های انها شهید می باشند.

روایت ششم:

رسول اکرم فرمودند:مردی از شرق ایران قیا م می کند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی اماده می کند

روایت هشتم:

امام صادق فرمودند:بزودی کوفه از مومنین خالی می شود و علم از ان بگریزد و پنهان می شود چنانکه مار در سوراخش پنهان می شود سپس علم در شهری به نام قم بوجود می آید و شهر قم کانون علم و فضل می شود چنان دنیا را به حقایق آشنا می شازد که در روی زمین هیچ مستضعفی در دین باقی نمی ماند و چنین زمانی قیام قائم نزدیک است ،آنگاه علم از قم به تمام زمین از شرق تا غرب می رسد انگاه حجت بر مردم تمام می شود و انگاه منجی قیام می کند

روایت نهم:

امام علی می فرمایند: در ان زمان عرب ها بر ایرانیان می تازند و در اطراف اهواز زمینگیر می شوند ،انگاه ایرانیان بر عربها می تازند و بر عرب ها پیروز می شوند و شهربصره را به تصرف خود در می اوردند

روایت دهم :

امام علی می فرمایند:در ان زمان یهود از غرب برای ایجاد کشور و دولت فلسطین بیاید.پرسیدند در ان زمان عرب ها کجا هستند ؟ فرمودنند:دران زمان عربها جدا ،متفرقند و اتحاد ندارند. اما به زودی نیروهایی اهل کارزار از عراق حرکت کنند که بر روی پرچم انها کلمه قوه نوشته شده (در ارم سپاه پاسدارن نوشته شده " واعد لهم ما استطعتم من قوه"ثبت شده) واسلام وعرب با هم متحد می شوند و همه حرکت می کنند برای آزادی فلسطین ومیدانی برپا خواهد شد چه میدانی! که در کنار دریام مردم در خون رفته وشنا کنند و مجروحین از روی بدن کشتگان راه می روند .قسم به خدا که همه یهودیان را همانند گوسفند سر می برند به طوری که یک یهودی هم در فلسطین نمی ماند

در روزهای بعد مطالبی را در مورد جزیره خضرا قرار می دهم امیدوارم ببینید

سید علی حسینی
۲۹ آذر ۸۵ ، ۱۵:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷ نظر

 

 

نشانه های شگفت آور آخرالزمان

در اینجا چند روایت از ائمه معصومین به نقل از کتاب" نشانه های شگفت اور اخر الزمان" اورده ام که اوضاع اخرالزمان در ان وصف شده حتما بخونیدو ببیند که چقدر این نشانه ها با دوران ما سازگاری داره. در ضمن نظریادتون نره

 

روایت اول:

حذیفه گوید دیدم رسول خداپرده کعبه را گرفته و به شدت گریه می کند.عرض کردم یارسول الله !چه چیزی شما را به گریه دراورده .عرض کرد،ای حذیفه دنیا از بین رفته یا مثل تو اینکه تو در دنیا نبودی.عرض کردم یا رسول الله پدر ومادرم به فدایت آیا علائمی است که دال بر وقوع چنین وضعی در دنیا باشد؟ فرمودند :اری ای حذیفه !مطالبی را که می گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین وبا انگشتت بشمار :(انگاه جضرت علائم آخرالزمان را بیان می کند)

وقتی که امت من نماز را ضایع می کنند ،

از شهوت پیروی می کنند،

خیانت در میان آنها زیاد می شود،

وامانت وامانت داری کم می شود،

ومشروبات الکلی بنوشند،

وامنیت از راههای زمینی و هوایی برداشته شود،

و مردم همدیگر را سب و لعن کنند ،

وخانواده ها در دامن فساد سقوط کنند (مانند بی حجابی،رقاصی،قمار و...)،

افراد جامعه نسبت به هم بدبین شوند ،

درختکاری زیاد شود و محصولات اندک شود ،

قیمت اجناس به طور سرسام اور بالا رود،

عمل شنیع لواط در میان مردم زیاد شود ،

عمل خلاف پسندیده شود ،

ناسزا و فحش را به پدر ومادر وسیله سرگرمی قرار دهند،

آشکارا ربا بخورند،

افراد نادان زمام اموررا بدست گیرند،

افراد از کاروخلق خویش تعریف کنند،

زشتی دروغ از بین رود محبت نسبت به هم کم و صله رحم از دلهای مردم از بین رود

جامه نازک بپوشند ،رحم از دلها برداشته شود،

فساد جنبه عمومی پیدا کند،

ملت بیت المال را وسیله شخصی خود بدانند،

مسکرات را با تغیر نام حلال بشمرند ،

از اسلام چیزی جز نام ان نماند،مساجد آباد ولی خالی از تقواست.

 

روایت دوم:

جابربن عبدالله انصاری از حضرت رسول نقل میکنند که فرمودند:

از علائم اخرالزمان این است:

زکات دادن متروک گردد،

سخن معمولی شما دروغ و غیبت شود ،میوه و نقل مجالس شما غیبت،

وانچه بدست می اورید حرام،

و بزرگان به کوچکان رحم نکنند ،وکو چکان احترام بزرگان ار حفظ نکنند ،

مرد از همسر خود اطاعت کند،

درباره همسایه جفا کنند،

با ارحام قطع ارتباط کنند ،

حیای کوچکان کم ،ساختمانها بلند شود،

مرد پدرش را لعن کند ،برادارن نسبت به هم حسادت بورزند ،

خیانت در میان شرکا زیاد ،وفا کم،

و پرده حیا از زنان برداشته شود،

بندگان مومن خدا و مومنین در جامعه ذلیل و منافقین در میان مردم عزیز باشد

و قران را به صورت غنا خوانند (با سازها واوازکه نمونه ان را در سال پیش دیدیم)

مردها به مردها وزنان به زنان اکتفا کنند(اشاره به لواط و مساحقه الان شما کشور اسپانیا وکشورهای دیگر را ببینید که چطور ازدواج هم جنس ها رواج یافته)

سازها واواز در میان انها رواج می یابد ودر مجامع خودشان از ان استفاده می کنند و کسی انها را نهی نمی کنند بلکه تشویق می کنند با اینکه یکی از گناهان کبیره است که کبیره بودن انها بر انها پوشیده نیست پس وای بر انها از جزا دهنده روز رستاخیزوشفاعت من به آنها نخواهد رسید و کسی که به اعمال انها راضی باشد و انان را از این عمل نهی نکنند در روز قیامت پشیمان شود ومن از او بیزارم.

و مردانی بر مرکب سوار شوند که زنهای انها شبیه مردانند زنهای ایشان اگرچه لباس پوشیده اند اما برهنه اند موهایشان مانند کوهان شتران خراسانی ست پس انها را لعنت کنید که ایشان لعنت شوندگانند واعلام کنید که نمازشان پذیرفته شود.

روایت سوم از حضرت علی :

رشوه خواری در میان مردم رواج یابد،

دین را به دنیا بفروشند ،نابخردان را بر کارها بگمارند ،

زنان را در مسائل اجتماعی و شخصی طرف مشورت خود قرارا دهند ،زنان با مردانشان به جهت حرص دنیا در کار تجارت شرکت کنند،

هنرپیشه های آوازه خوان تربیت کنند،

زنها بر مرکب سوار شوند(مانند اسب ها و اتومبیل و...)

از لحاظ لباس و قیافه زنان شبیه مردان ومردان شبیه زنان شوند و دران زمان شرابهای مست کننده را با تغییر نام مصرف کنند(مانند:ابجو،عرق ،ویسکی ،کنیاک و...)

ومردان لباس حریر بپوشند و جوانان سر برهنه راه روند و صورتهای خود را صاف وصیقلی کنند و موها را از بیخ بزنند و گردنبند های طلا بپوشند و لباس تنگ بپوشند و جامه نازک بپوشند به طوری که زیر لباسشان معلوم باشد و...

 

روایت چهارم از امام جعفر صادق(ع):

وقتی دیدی علنا شراب خمر شود وافرادی که از خداوند نمی ترسند مجلس شراب را رواج دهند

و دیدی که کسی مردم را به امر به معروف ونهی از منکر دعوت کنند و در بین مردم ذلیل شود

و دیدی فعل حرام را حلال وحلال را حرام بدانند

ودیدی که اهل ایمان در مقابل منکرات جز با قلبشان توان انکار ندارند

و دیدی زنها بر مردان غلبه شوند و برخلاف رضای شوهرانشان عمل کند و مردانشان را از لحاظ زندگی اداره کنند

ودیدی گناه در میان اجتماع اشکار شود و مردم هم انها را می بییند ولی جرات بر منع ندارند

و دیدی غیبت را سخنی دلچسب می دانند

ودیدی مردم طرفدار کسی هستند که قدرت دست اوست

و دیدی به کسانی که امر به معروف ونهی از منکر می کنند می گویند به تو مربوط نیست ودیدی در میان مردم و محافل عمومی تنها نسبت به اغنیا و ثروتمندا ن احترام شود

و دیدی که فرزندان احترام پدر ومادر را به جا نمی اوررند و انها را تحقیر می شمارند و بدترین حالت را والدین دارند در نزد فرزندانشان

و دیدی که موذن برای اذان و نماز گزار برای نماز پول طلب کنند ودردیدی منبریان خود به حرفهایشان عمل نمی کنند وشنیدن اواز برای مردم سهل اما شنیدن ایات قران سنگین باشد و ...

در روزهای بعد مطالبی را در مورد اوضاع عراق ،ایران،وفلسطین در اخرالزمان را می گارم حتما یه یر بزنید .ممنون!در ضمن دعا برای فرج یادتون نره...


منبع:کتاب نشانه های اخر الزمان نوشته اقای محمد جواد مهری انتشارات ایین دانشچاپ اول زمستان 384

منبع کاملتر::مهدی منتظر تالیف دانشمند فرزانه ایت الله محمد جواد خراسانی.موسسه انتشاراتیلاهوت .چاپ پنجم

سید علی حسینی
۲۷ آذر ۸۵ ، ۰۵:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۷۴ نظر

 

 

ماه وخورشید در فرمان او باشد

:مانند سلیمان ماه و خورشید را بخواند واجابت او کنند

باد وابرهای شدید در تسخیر او باشد:خداوند ابرهای رام را در اختیار حضرت ذوالقرنین گذارد وابرهای سخت رعد و برق دار را برای قائم ذخیره فرمود ودر کیفیت اصحاب امده که اصحابش بر ابرها سوار خواهند بود

ابر بر وی سایه افکند:چون از مکه حرکت کند زیرسایه ابر باشند وبه زبان فصیح که همه انس وجن بشنوند ندائی از ابر براید که این است مهدی ال محمد

به نام او از اسمان ندات شود:پیش از قیام و در وقت قیام وبیعت گرفتن به نام او از اسمان ندا خواهد آمد.

به رعب نصرت شود:به هر طرف رو کند پیشاپیش او به اندازه یک ماه راه رعب حرکت کند از طرف راست چپ جلو

شمشیرها برای جنگ نازل شود:شمشیرها از آسمان به عدد یاران او نازل شود و بر هر شمشیر نام صاحب او وخصوصیات او نوشته باشد

ملائکه و جبرییل واسرافیل ومیکاییل:در تشریفات ظهور خواهد امد که ملائکه به نصرت او نازل شوند و جبرییل و میکاییل واسرافیل همراه اوباشند و او را مدد کنند

نزول عیسی بن مریم :نیز خواهد امد که عیس بن مریم به مدد او نازل شودو پشت سر او نماز گذارند.

اصحاب کهف و رجعت عده ای از گذشنتکان به دنیا:ونیز خواهد امد که اصحاب کهف وعده ای از قوم موسی و عده ای از اصحاب پیغمبر وامیر المومنین و عده ای از ارواح مومنین به نصرت حاضر شوند.

طی الارض:او را طی الارض باشد زمین زیر پای او پیچیده شود.

همه جای دنیا راببیند:بلندی های زمین و پستی و بلندی های ان برای او  به منزله کف دست او باشد

هر مشکل برای او اسان باشد:هر سخت ودشواری برای او رام گردد

نور او را از وجود خورشید بی نیاز سازد:زمین را به نور خود روشن می کند به طوری که بندگان به نوراو خود را از نور آفتاب مستغنی می دانند

دوست ودشمن را می شناسد:دوست ودشمن صالح وطالح را می شناسد وهر انچه را که هر کس پنهان کرده

کور مادر زاد و مریض را شفا می دهد:در شب معراج خداوند به پیغمبر فرمود کبه او اعمی بینا کنم و مریض را شفا دهم

منتظر مطالبی بعدی من باشید فقط !!!نظر یادتون نره ممنون

سید علی حسینی
۱۸ آذر ۸۵ ، ۱۷:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر