امکان زوال اسراییل بدست یگانه منجی عالم بشریت در سال 2022 بوسیله قران
اینجانب هیچگونه مسئولیتی دنیوی و اخروی پیرامون صحت این مطالب را نمی پذیرم. من فقط به عنوان یک مقاله و فقط به عنوان یک احتمال این مطلب را عنوان خواهم کرد و نظری نیز پیرامون درستی ان نمی دهم ونمی گویم که درست هم هست
سلام این مقاله رو از سایت شیعه نیوزگرفتم .بسیار مقاله خواندنی و هبجان اوری هست .بسیار
دقیق و موشکافانه به پیش بینی امکان زوال اسراییل بدست امام زمان بوسیله قران پرداخته .امیدوارم
دانلود کنید و لذت ببرید.
پست تکمیلی
با توجه به اینکه عده ای از دوستان برداشت منفی از این مقاله نموده اند .اندکی در رابطه با این مقاله توضیح خواهم داد.
در مورد این بحث اولا من در موضوع تاکید کردم که امکان زوال
2-اگه شما مقاله رو تا اخر خونده باشید اصلا از روز ظهور اسمی برده نشده.بلکه به ارتباط زوال با حضرت مهدی(ع) اشاره شده.
3-من هم در موضوع اشاره کردم .که امکان زوال بدست امام زمان و این به معنای ظهور نیست .همه ما می دانیم که اتفاقات جهان از مجرای امام زمان صورت می گیرد و دست امام زمان در همه امور ساری و جاری ست.کما اینکه در جنگ 33روزه بوده
4-این بحث و روش استفاده شده کاملا روشی درست است چرا که با این روش عمر نوح .تعداد اصحاب کهف سال زوال اول بنی اسراییل، حادثه 11سپتامبر و دهها مورد دیگر حساب شده که در مقاله توضیح داده شده است.
5-در این مقاله اصلا اشاره ای به روز ظهور نشده که ما بگوییم که وقاتون کذابون هستند.و به فرض اینکه اشاره به روز ظهور هم شده باشد مسئله ای پیش نمی اید به دلایل زیر:
پاسخ نخست اینست که خود ائمه هدی علیهم السلا در برخی ازروایات به تعیین زمان ظهور البته بصــورت معمـاگونه و رمزی برای خواص اصحاب خویش پرداخته اند و زمان دقیق ظهور را با کد گــذاری هـای مخصوصـی تعییــن کرده اند.
مانندآنچه از معصوم علیه السلام روایت شده است که فرموده اند ظهور آنحضرت در سال یـس والقـرآن الحکیم خواهد بود
اگردر مواردی حضرات ائمه معصومین علیهم السلا خودبه زمان ظهور اشاره کرد اند ، اینکار با مفاد روایــات منــع ازتوقیت منافات دارد ازینرو باید برای آن راه حلی پیدا شود یاباید ضعف روایات توقیت از نظر اسنادی ثابت شود یابایدروایات مربوط به تکذیب وقاتون توجیه گردد
واقعیت این است که در هردو مورد روایات موثقی وجود دارد وازینرواچاره ای جز توجیه روایات توقیت نیست.میدانیم که زمان صدور این روایات سالها قبل از حتی تولد آنحضرت بوده است .درآن زمان از آنجا که حضرت هنـوز بدنیا نیامده بودند تمام دغدغه ائمه علیهم السلا وقوع اصل تولد آنحضرت بوده است نه زمـان ظهـور آنحضـرت.نگرانی ائمه در مورد علم به زمان ظهور آنحضرت قبـل از تولــد او ماننـد آنستکــه مـا قبــل ازتولـد فرزنــدمان نگرانی ازدواج او باشیم .
بررسی اجمالی این روایات نشانگر آنست که هدف ائمه ازمنع توقیت در حقیقت بــرای مخفـی مانــدن روز تولـد آنحضرت بوده است نه روز ظهور. .
بررسی اجمالی تاریخ زمان تولد آنحضرت نیز نشانگر آنست که دستگاه خلاف نظارت سختی را بر خاندان جناب امام حسن عسکری اعمال میکرد تا جلو تولد آنحضرت گرفته شود
اما در مورد اصل تولد آنحضرت بنابراین بوده است و شاید چاره ای جز این نبوده است که باید مقدمات امور بصورت طبیعی انجام میشده است تا عده ای شاهد تولد آنحضرت باشند و وجود اورا بعدا انکار نکنند
هر چند در روند تولـد آنحضــرت نـیز تــا حــد ممکـن دست حمایت پروردگار آشکار بوده است مانند آنکه بر اساس برخی از روایات در مادر بزرگوار آنحضـرت تــا شب تولدآنحضرت اثری از حاملگی وجود نداشته است
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که منظور ازظهور همان تولد باشد و منظور از حدیث کذب الوقاتون آن باشد که اگــرکسی زمان آمدن انحضرت را پیش بینی کرد تکذیب کنید
سومین پا سخ به روایات منع توقیت آنست که در این روایات کلمه وقات بکار رفته است .کلمه وقات صیغه مبالغه است ودر این حدیث به دو معنی بکار میرود .یکی بمعنای کسی که هر روز وقتی را برای ظهور تعیین میکند .یعنی بـدون هیـچ گونــه مبنـای درسـتی و دلیــل محکمی ازچنته خویش روزی را برای ظهور تعیین میکنند وبا روح و روان و باور های مومنان کاری ندارد
دیگربدان معنا که وقت را بسیار دقیق تعیین میکنند و به روز دقیق ظهور نیز اشاره میکنند.به احتمال زیاد، روایات منع از توقیت شامل چنین آدمهایی میشود
تمام روایت مربوط به منع توقیت شامل توقیت توسط انسانهای معمولیسـت در هیچکـدام از ایــن روایـات توقیــت توسط ائمه منع نشده است هیچ حدیثی نقل نشده است که اگر توقیت توسط خدواند و یا اولیای او انجام شد باز هم باید تکذیب کرد
محققان این نظریه تنها با این نکته بسنده میکنند که با استفاده از فرمول های قرآنی از شمارش کلمات و آ یات مربوطه به این نتیجه میتوان رسید کـه خداونــد زمــان زوال اسـرائیل را تعییــن کــرده اســت
آنهــا معتقدنــد کــه بــر اساس داده های قرآنــی میــان زوال اســرائیل و ظهـور حضـرت مهــدی علیـه السـلا رابطـه تنگاتنگی وجود دارد و امکان ظهور در همان ایام وجود دارد
بنابراین نمیتوان برمحققان این نظریه نام وقات گذارد و به تکذیب آنان پرداخت.براساس این نظریه این خداوند است که زمان زوال اسرائیل و ظهور حضرت مهدی را تعیین کرده است ومحققان
تنهابا استفاده از داده های قرآنی به کشـف آن پرداختـه انـد و پــر و اضــح اســت کـه نمیتـوان بــه تکــذیب خداونـد پرداخت
جالب بود.
دست جنابعای درد نکنه.
راستی با نویسنده مقاله نسبتی دارید شما؟