شاید گاهی می شنیدم که نو اندیشیدن ، هولناک است ، اما این روزها واقعا می توانم لمس کنم که نو اندیشیدن هولناک است .
انسان حتی از ،« فرض » اینکه همه داشته هایش اشتباه است ، هول می کند ،چه اینکه بخواهد ان ها را تغییر دهد.
این روزها به مفهوم تقدس بیشتر فکر می کنم .شاید تقدس و مقدس بودن ارتباط تنگاتنگی با «متفاوت بودن» داشته باشد !
وقتی در پله ای از تقدس باشی یا تفکراتت مقدس باشد باید تنهاشوی و باید تکفیر شوی و حتی باید طرد شوی. بی شک متفاوت بودن همیشه توام با تنهایی خواهد بود . و این را خودم در دوران خدمت به عینه لمس کرده ام .که متفاوت بودن چقدر باعث به انزوا کشاندن فرد متفاوت خواهد شد!! ایستادن بر سر عقائد (نه لزوما عقائد دینی ) و ساز مخالفت زدن با تمام بی قانونی ها و بی ارزشی ها ، گرچه سخت و طاقت فرساست ، اما تنها گذشت زمان می تواند ،حق و حقانیت را اثبات کند .
در طی مدت اخیر،تفکراتی «متفاوت»با اندوخته هایم را خوانده ام . و علامت سوالی برای خودم که نکند ، که من های "نوعی" هم در حال به انزوا کشاندن مقدسین هستیم کما اینکه خودم این "به انزوا کشیده شدن "را در حد دنیای کوچک خودم لمس کرده ام!!
روایتی ست که هنگامی که امام عصر ظهور کنند ، بسیاری از علما و
بزرگان علیه ایشان صف ارائی خواهند کرد .مقدس ترین فرد زمان ! این جبهه گیری توسط کدام دسته از علما و کدام دسته از مردم ایجاد خواهد شد؟ دو گروه !
گروه اول خوب دشمنان پرچم دار خواهند بود. اما هول و هراس هنگامی به جان می افتد که گروه دوم را بررسی کنیم.علما و مقدس مابان !!
یعنی من و شمایی که داعیه ای از تقدس و اسلام داریم . و جالب اینجاست که این گروه در برابر یک مقدس ایستادگی خواهند کرد .به نام تقدس و با یقین .چرا؟ چون با «متفاوتی نو» روبه رو خواهند شد. چرا که می گویند دینی جدید و متفاوت با «اسلام ما» امده است.واین نکته بسیار حائز اهمیت است .یادمان نرود که "عالمان دین " موضع گیری خواهند داشت!!!
در خطبه 108 نهج البلاغه نیز آمده است که :
"...زمانی
است که پست فطرتان همه جا را پر می کنند، بزرگواران کمیاب می شوند، روزگاری است که
پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، راستی غارت می شود و دروغ فراوان می
گردد. مردمانشان با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند. گناه همه جا
را فرا می گیرد و علنی به گناه افتخار می کنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه می
پوشند"
و همچنین روایات دیگری که همه از اوضاع نا به سامان دین در اخرالزمان
پرده بر می دارد.
از کنار هم قرار دادن این جملات و روایات ؛ ترس عجیب و بهتی خفقان بار ، بر وجودم مستولی می شود . که شاید من هم مشمول این جمله باشم که :
انسان مقدس همیشه اسیر پیش داوری های دشمنان و غُلوّ دوستان بی خبر و سطحی نگر است.
"نو" همیشه در بطن خود قرین "ترس" است. و امروز من مالامال از ترسم . ترسی به خاطر عاقبت به خیر نشدن !!! ترسی برای "توهم" درست و حق بودن !!!
ما در این انبار گندم می کنیم *گندم جمع آمده گم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش *کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست *وز فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن *و انگهان درجمع گندم کوش کن
گرنه موشی دزد در انبار ماست *گندم اعمال چل ساله کجاست
ریزه ریزه صدق هر روزه چرا*جمع می ناید در این انبار ما
و امروز می توانم عمیقا اضطرار را در این دعا حس کنم که :
اللهم اجعل النور فی بصری و البصیره فی دینی و الیقین فی قلبی و...
تصور می کنم که در این هجوم وحشیانه و سنگین امواج خروشان "اندیشه ها" ،چقدر لذت بخش است چنگ زدن به درخت و شاخه ای محکم!!! و مامنی آرام و گرم که تو را از غرق شدن و همراه شدن با سیل افکار و اندیشه ها نجات دهد.خدایا عاقبت به خیری می خواهم!!