پیدای پنهان

آخرین مطالب

  • ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۴۳ Unknown
  • ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۴ Unknown
  • ۱۵ آبان ۹۱ ، ۱۸:۴۸ فقر

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

  • ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۴ Unknown
  • ۱۳ آذر ۸۵ ، ۱۶:۳۷ Unknown

آخرین نظرات

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۰ ثبت شده است

خدمت مزایای زیادی داره .تمرین سرعت عمل در کارها، تمرین نظم ، تمرین کار گروهی ، تمرین اطاعت پذیری از مافوق ، تمرین برنامه پذیر شدن  وبرنامه داشتن ، و حتی تمرین "شکسته شدن  غرور و ابهت کاذب"!!! و... .

کار گروهی خیلی کار سختیه و این که همه اعضا نسبت به گروه تعهد داشته باشن و بدونن که کل گروه یعنی یک نفر  و یک نفر یعنی کل گروه .کوتاهی یه نفر باعث میشه کل گروه نتونه کارشو به نحو احسن انجام بده .


تجربه 40 روزه من می گه که  90% افرادی که از خدمت ناله می کنن و زمین و زمان رو با کلمات شکیل و موزونشون مزین می کنند ،چون هیچ کدومشون کارهای بالا رو بلد نیستن و اموزش ندیدند و تمرین نکرده اند  وقتی تو چنین محیطی که همه اینها رو می خوان ؛قرار می گیرن ، تحت فشار قرار می رن و ناراحت و یه کوچولو هم کلمات خارج از دایره المعارف فارسی!!

یکی از بچه ها بود که می گفت تو دوران بچگی ش حافظ 20 جز قران بوده .این دهن ما رو اسفالت کرده بود شب وروز فقططططططططططططط از دهن این بشر فحش می امد بیرون .بدبختی این تختش هم کنار تخت ما بود .و ما همیشه از برکات این اقا مستفیض بودیم .این اقا تو خواب هم حرف می زد .جالب بود یه شب بیدار شدم دیدم داره تو خواب هم فحش می ده!


یک توصیه برادرانه : دوستانی که قصد دارن برن خدمت حتما موارد بالا رو تمرین کنند تا بلکه اونجا اذیت نشن

چاااااااااای : یکی از مفیدترین نوشیدنی های ممکن تو دوران خدمته که نقش "اب حیات " رو بازی می کنه .خیلی تلاش کردیم مباحث مربوط به طب سنتی رو رعایت کنیم اما این یکی نشد که نشد .غذاها طوری هست که فقط با چای پایین می ره به خاطر همین در هر سه وعده ،چای جز لاینفک غذاهامون بود .گاهی تو آینه که خودمون رو می دیدیم احساس می کردیم اونقدر تو بدنمون چای هست که تا نصف سفیدی چشممون چای مثل سطح اب دریا موج می زنه .

یه نصیحت برادرانه به همه کسایی که قصد خدمت دارن .حتما یه فلاکس برای چای ببرید


یه خاطره جالب :

من اونجا به عنوان قاری کلاسمون شروع کلاس ها قران تلاوت می کردم .اوایل که هول می شدم سوتی های زشتی می دادم. یه بار تو سوره حمد ایه جدید از خودم در اوردم :اهدنا الصراط الذین انعمت علیهم... که یه نفر فهمید

ویه بار هم سوره شمس رو از حفظ می خوندم 4تا ایه شو جا انداختم که هیشکی نفهمید جالب این که همه هم تشویقم می کردن طوری که احساس می کردم مدال طلای المپیک رو برنده شدم

سید علی حسینی
۱۱ فروردين ۹۰ ، ۰۸:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ نظر
خوب بالاخره شتری که قرار بود جلوی در خونه ما هم بیاد اومد و ما هم الکی الکی سرباز شدیم.تا به خودمون اومدیم دیدیم کچل شدیم و کارمون شد دست کشیدن روی سر کچلمون و اسممون هم شد اش خور! و الکی الکی شدیم پلیس مملکت. دو ماه اموزش ما به سرعت برق و باد داره تمام می شه .والان بعد از حدود 35 روز امدیم مرخصی و فرصتی دست داد تا کمی از سربازی  بنویسیم.

خب نمیدونم از کجا باید شروع کنم . متاسفانه  زیاد اهل خاطره گفتن  نیستم چون معمولا خاطره ای به ذهنم نمی مونهکه فکر می کنم برگرده به این که به حوادث و وقایعی که می گذره توجه خاصی ندارم  و لذا ادم کم خاطره ای هستم.

برخلاف تصور اغلب افراد؛به نظر من دوران خدمت علل الخصوص اموزشی یکی از مفید ترین دوران ممکن در طول زندگیه .به یه شرط و ان هم این که تمامی اجزاء و تمامی دستورات  وتمامی کارهای محوله را با "تفکر " انجام بدیم .تفکر ! پی بردن به "چرایی  وچگونگی " دستورات و اعمالی و رفتارهایی که در طول شبانه روز در طول اموزش انجام می دادیم.
من از این دوره اموزشی خیلی لذت می بردم  واقعا برام یه دوره عالی بود و این نشاط رو از همون روز اول خدمت داشتم به خاطر همین هیچ وقت  حتی یک لحظه دلگیر افسرده و ناراحت نشدم.دلم برای هیچ جا تنگ نشد و احساس غربت هم نکردم نه برای خونه نه کانون نه هیچ جا و هیچ چز دیگه چون لذت می بردم درست بر خلاف همه 154 نفر اعضا گروهان ما واحتماالا گروهان های دیگه و در این بین تنها من با رضایت کامل کارها را انجام می دادم(گاهی با خودم می گفتم نکته احساساتم مرده باشه!!؟؟)

.طرز تفکر و دیدگاه و نوع نگرش ،در خدمت یکی از رمزهای بزرگ موفقیت و رضایت خاطر محسوب می شه . ومن با تک تک سلول های بدنم  معجزه "نماز با تفکر"را تو طول خدمت حس کردم .واثرش رو تو اولین پله زندگی اجتماعی م حس کردم.الان "دیگه" می تونم  قسم بخورم که هیچ چیز مثل نماز "انسان سازی " نمی کنه هبچ چیز!! . پشت هر جزیی از اجزاء نماز و حرکات و سکنات و اذکار وجملات نماز فلسفه ای بزرگ خوابیده .اگر نویسنده بودم شاید می تونستم یک کتاب مناسب از برداشت های خودم در مورد نماز بنویسم(خب دیگه ریا بسه ! شاید بعدها اشاراتی داشتم)

خاطرات که نداریم ولی تجربیاتی جدید بدست اوردیم .قرار گرفتن در یک جو متفاوت با طرز تفکرات مختلف با ایین و رسوم های مختلف خیلی جالب بود و خیلی هم بعضا عجیب.

-یه نکته عجیب و تاسف بار برای من طرز تفکر و دیدگاه و رفتارهای اجتماعی افراد به اصلاح "قشر تحصیلکرده " جامعه ما در قالب "گروه" بود. و واقعا از اینده کشورم نا امید ومایوس شدم.و یه  ذره امید ما هم به قشر تحصیلکرده جامعه برای اصلاح و بهبود به کلی از بین رفت.
نقص تربیت و اموزش  وپرورش نظام اموزشی مملکت رو به وضوح تمام می شد دید و  رسیدم به این نکته که  ضعف مدیریت در جامعه ما فجیع تر از اونی هست که من تصور می کردم.
تربیت ،زبان سالم ،تفکر سالم ، قانون پذیری،گروه پذیری ،حس مسئولیت در قبال گروه، تبعیت واطاعت پذیری ،نظم پذیری  ودیسیبلین، ادب ، سواد ،امید به اینده ،از خود گذشتگی و... معیارهای انسانی وانسانیت ،با کمال تاسف تنها چیزی بود که بین قشر به اصلاح "تحصیلکرده" دیده نمی شد ویکی از دلایل، بدبختی و عقب ماندگی مملکت رو به طور کامل درک کردم و الان می تونم پیش بینی کنم که سکان هدایت جامعه ما در اینده به دست  چه کسانی خواهد افتاد و چه سرنوشتی در انتظار جامعه ما خواهد بود مگر این که خدا نظر لطفی به ما بکنه و دست غیب امام زمان مطابق روند  این 30 سال به کمک ما بیان!!!!!!

اعتراض ،فحش، بی احترامی مثل نقل و نبات از دهان بچه ها بیرون می اد. گفتم ؛تا الان، خدمت واقعا برای من دوران خوبی بوده چون نتیجه تمرینات8سالمو اینجا دیدم و هیچ چیز منو ازار نمی داد جز همین رفتارها:اعتراض و فحش  و ناسزا وبد وبیراه به زمانه گفتن و شکایت و شکوه به هررررررررر (از تلفظ "ر" درک کنید چند درصد کارها؟!) کاری !که روی اعصاب ادم حسابی راه می رفت
به عنوان نکته اخر برای این پست: سطح ادب و فرهنگ هر شهرستان هم از رفتار شهروندان ونمایندگان اون شهر به خوبی مشهود بود.نکته خیلی عجیب این که مردمان استان فارس وعلل الخصوص شیراز بد دهن ترین افراد کشورن . دقیقا از یک جمله بندی 10 کلمه ای 7 تاش فحش های ناموسی و اشاره دار به مسائل جنسیه.اما شهرهای دیگه کمتر؛نسبتا با ادب ترن !! بودند.4 تا از هر 10 کلمه.جالبه نه؟!مثلا: هنگام صبح به جای سلام ، کَپتو ببند(به معنی دهنتو ببند و مودبانه ش :لطفا صحبت نکن) و گ... نخور به جای لطفا سکوت!!
بچه های فارسی واقعا شاهکار بودن .باور کنید هممممه جا فحش تو دهنشون بود .مسجد ،موقع ناهار ،موقع شام ، موقع صبحانه،موقع رژه ،موقع سخنرانی ، موقع تعریف خاطره و... وخیلی جالب بود که تمام خاطرات استان فارسی ها ،کتاب هایی که خوانده بودند فیلم هایی که دیده بودند و اینترنتی که استفاده کردن بودن و حتی داستان هایی که خونده بودند در ارتباط با سکس بود!!! یکی از بچه های می گفت من تا شب ها داستان سکس رو موبایلم نخونم خوابم نمی بره!!!
بحران جنسی واقعا بیداد می کنه عجیب هم بیداد می کنه .
انشالله تو پست بعدی در مورد دین زدگی و نحوه تبلیغ دین در پادگان ها می نویسم که چه فاجعه هایی رخ می ده
سید علی حسینی
۱۰ فروردين ۹۰ ، ۱۲:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹ نظر